رسانه ملی و مراسمات ماه محرم

خیلی جالبه !!!

از یه طرف میگن .... از طرف دیگه هم .....

امروز پنجشنبه بیستم دی از ساعت ۱۳ ( یک بعد از ظهر خودمون ) سریال شب دهم در باب حفظ آیین ها و مراسم عزاداری و شبیه خوانی و سنتهای ماه محرم از شبکه یک که همانا شبکه ملی باشه رو شروع به پخش کرد از طرفی هم چند وقتی است آقا (رهبر معظم انقلاب اسلامی آیت ا... خامنه ای ) نمی دانم چه شده است ما را بیشتر مورد عنایت قرار می دهند (؟) و زود زود سعادتمندمی شویم به دیدارشان ؛ در سخنان خود از همین شبکه ملی می فرمایند که خیلی از این به اصطلاح مراسمات به اصطلاح شاه عباسی باید حذف گردد که اینها ماجرای کربلا را زیر سوال می برند و فلان و فلان

حالا ما مانده ایم (از شبکه یک )قسم حضرت عباس را باور کنیم یا دمب خروس را ؟؟؟؟

این شبکه ملی ما هم خیلی مارمولک تشریف دارد یکی به نعل میزند یکی به میخ و به اصطلاح قضیه شترمرغ را به اجرا گذاشته است(اگر هم اینطور نباشد حتما کارشناسان سهمیه ای اش خط مشی شبکه ملی را تعیین می کنند که اینطور همسو می باشد )

پ.ن:اولا یکی بیاید بدون غرض مراسم شاه عباسی را برایمان معرفی کند ببینیم کدام مراسم شاه عباسی است کدام مراسم حسینی؟چون مراسم مرسوم در کشور برای عزاداری در این ماه حرام به تعداد انگشتان دست هم نیست که بخواهیم بعضی ها را حذف کنیم

پ.ن.۲:حالا یکی نیست بگوید در طول چندین صده همین مراسمات بوده که ماجرای کربلا را زنده نگهداشته است و حالا خوب است همین صفویان بودند که مذهب شیعه را برای ایران رسمی کردند!!!

پ.ن.۳:حتما منظورم از کارشناسان سهمیه ای را فهمیده اید اگر هم نمی دانید به بخش سهمیه های دفترچه های کنکور مراجعه فرمایید

در تو

خرسندی این فتح شکوهمند

تمام ناشدنی است

و در من

           عذاب آن

 

دروازه های قلبت

                     تسخیر ناپذیر

دیرگاهی است تا بر سپاه من ناگشوده است

و لشگر من

آنسوی دیوارهای این شهر بزرگ

مدتهاست که بر در بسته می زنند

 

در تو

خرسندی این فتح شکوهمند

با صدای هلهله و پای کوبی اش

                                      از درون شهر

تمام ناشدنی است

و در من

شرمساری بی غنیمتی اش

با سپاهی مدعی

بازگشت را

عذاب آور

آفساید

خدایی این آفساید عجب قانون خوبی است کاش برای زندگی هم آفساید بگذارند

 

یارو توی آفساید است توپ را برمی دارد سلانه سلانه می برد قل می دهد توی دروازه ، تازه گلش هم مورد قبول است اینها به کنار ، پیراهنش را هم در می آورد و توی هوا تاب می دهد !!!

 

به نظر شما یعنی اگر توی زندگی هم توپ بیفتد پشت خط دفاعی  و در خوش بینانه ترین حالت شما و  خیلی های دیگر از روی یک خط به طرف توپ خیز بردارید کدامتان زودتر به توپ می رسید؟

تغییر نام وبلاگ

با سلام خدمت دوستان

شاید  شما  مثله خیلی از دوستای من به نظرتون اومده که اسم وبلاگ من یه جوری بود

راستش پای توجیه نگذارید ولی این وبلاگ با یه زمینه فکری دیگه درست شده بود ولی نشد که بشه

پس بنا به سفارش دوستان یه اسم مناسب تر براش انتخاب کردم امیدوارم شمام بپسندید

در قلب من

در مرغزار آفت زده ی قلب من

تنها تو

تنها و تنها تو

می توانی تسلی بخش آشفتگی ام باشی

روح پریشان من

تنها به نوازش تو تسکین می شود

 

 

درخت ها به تو تعظیم می کنند

از تواضع بار آورت

و پرنده ها برای تو می خوانند

رنج های مرا

             در موسم آمدنت

هنگامی که من

یکپارچه زبان تماشا شده ام

 

 

ای کاش می شد

جریان حضورت را لمس کرده باشم

تا سرخ شوم

ای کاش می شد

حرارت نگاهت را به آغوش کشیده باشم

تا سبز شوم

ای کاش می شد

در برابرت ایستاده باشم

تا آب شوم

            آبی. . .

 

 

ولی اکنون

به گنجینه ی حسرتت دست یافته ام

زرد زرد

آفت زده و پریشان. . .!

 

 

در مرغزار آفت زده ی قلب من

تنها تو

یکبار اگر بیایی. . . .

تو

در من

سرودن شعر تو را به خاطر می آورد

و نسرودنش

           جای خالی ات

دلتنگی یا بلا تکلیفی؟ و یاهر دو!!!

امروز یه جوری ام

شاید بشه گفت دلتنگ ؛ حقیقتش کلاسای ترم آخرمون یه هفته پیش تموم شد

هر کدوم از بچه ها برای فرجه رفتن شهرای خودشون

هنوز امتحانای ترم شروع نشده آدم حس جدا شدن رو داره تجربه می کنه این قضیه برای همه مون یه کم سخته

اینو می شه هم از اونایی که نرفتن و باهاشون حرف می زنی بفهمی هم از اونایی که . . .

آخه بازار اس ام اس انقدر گرمه که ممکنه نتونی حتی 10 دقیقه  گوشیتو بزاری تو جیبت

از توی گوشیا انقدر حبابای قلبی شکل بیرون می زنه و می ره بالا و می ترکه که نگو و نپرس

عکسای یادگاری و بلوتوث و ایمیل هم که دیگه جای خودشو داره

میگم خوبه تکنولوژی اینقدر پیشرفت کرده وگرنه بچه های دوره ما می خواستن چیکار کنن؟

بعضی از بچه ها دارن راجع به برنامه هاشون با هم حرف می زنن

یکی می خواد بره سربازی ، یکی می خواد ادامه تحصیل بده ، یکی دیگه میگه من دیگه  تعطیل می کنم و میرم دنبال کار ، یکی میگه راستی اگه کار گیر آوردی به منم خبر بده ، بعضیا می خوان ازدواج کنن که البته اینا خودشون سه گروهن : آقا پسرایی که توی شهر خودشون دوست دختر (شما بخونین نامزد ) داشتن یا دختر خانومایی که توی شهر خودشون نشون کرده داشتن و یا گروهی که توی همین دوره دیدن که یه جورایی به درد هم می خورن!

خلاصه همه یه برنامه هایی دارن که بهش فکر کنن ، البته نه همه ی همه

ولی همه بچه ها یه جورایی حس غریب دلتنگی رو دارن اما اونایی که برنامه جدید دارن شاید این جدایی چندان براشون سنگین نباشه و یا بتونن یه جوری تعدیلش کنن و خیلی زود بتونن باهاش کنار بیان ولی اونایی که برنامه ندارن چی؟

یعنی واضحتر بگم : من چی ؟

من چی ؟

من چی ؟

بلاتکلیفی داره پدرمو در میاره!!!

اکنون که اینگونه سکوت می کنم

بی گاه و بی تدبیر ؛

آیا درختی را شبیه تر نیستم

که هیزم شکنش

در زیر سایه تبر تیز می کند

و قصد جانم دارد

 

 

مرا اما

نه سکوت است

که زبانی به گفتن هر آنچه از سینه می گذردم نیست

 

                ****

 

و اسماعیل

تنها می تواند آرزو کند

مگر خدایش فرجی تواند کرد

ادب و نامردی

 

ممنونم از اینکه منو با ادبت زمین زدی ؛ خیلیا می خوان با نامردی این کارو بکنن!!!

ساده

یه روز یه ترکه . . .

                     یه جوری شده بود این حرفارو نوشت:

 

ساده می گویم

ساده صحبت می کنم 

ساده می نویسم

 

ساده از یک اتفاق ساده

ساده از یک سوءتفاهم ساده

 

 

من از یک اتفاق ساده می گویم

از یک سوءتفاهم ساده صحبت می کنم

من از یک سوءتفاهم ساده رنج می برم

مدتهاست 

          که نه اندک

 

 

من از پیچیدگی یک سخن گیج می شوم

لفافه های یک حرف

تصویری از حماقت من به نمایش می گذارند

من به صراحت لهجه علاقمندم

بی پردگی را می پرستم 

سادگی را

و رند نبودن را

در تعاملات روزمره ی زندگی

 

 

شاید برای همین است که تنهایم

                                 با تمام سادگی ام

 

من ساده ام

ساده می گویم

ساده از یک اتفاق ساده صحبت می کنم

ساده از یک سوءتفاهم ساده می نویسم

وساده از سادگی خویش رنج می برم

مدتهاست

         که نه اندک

قلیان

یه رو یه ترکه قلیون نکشید کم مونده بود خفه بشه!!!

راستش نمی دونم شما راجع به جمع کردن قهوه خونه ها و مضرات قلیون و سرطان و عدم رسیدگی به خونواده و . . .. چیزی شنیدین یا نه؟

یا اصلا یه سوال مهم: شما می تونید بین قهوه خونه و مضرات قلیون و سرطان و عدم رسیدگی به خونواده ارتباطی پیدا کنین یا نه ؟(خداییش دیگه این یکی رو با خودت رو راس باش )

واقعیتش اینه که اگه بعضی خانوما ( تازه اونم اگه حرف خانوما باشه ) به بهونه خونه نبودن شوهراشون برچسب عدم رسیدگی به خونواده رو به طرف می زنن ربطی به قهوه خونه نداره!

بذارید یه جور دیگه بگم : یعنی اگه قهوه خونه ها جمع بشن به نظر این خانوما شوهراشون که برچسب عدم رسیدگی به خونواده بهشون خورده چون جایی برای رفتن ندارن می رن خونه و به خونوادشون می رسن؟ بذارید بازم ساده ترش بکنم یعنی بیرون از خونه فقط قهوه خونه اس که برای دور هم جمع شدن مکانه ؟ یا نه کافی شاپ و رستوران و باشگاه بیلیارد و ....و خیلی جاهای دیگه می تونن مکان باشن؟

باید بدونیم اگه کسی نمی خواد زیاد تو خونه باشه و یا نمی تونه زیاد تو خونه باشه این امر از معایب جو خونه و مدیریت داخلی خونه اس و لا غیر یا به قول یارو گفتنی از ماست که بر ماست حالا ما گفتیم شما خود دانید!

به موضوع سرطان هم که نگاه کنی می بینی حقیقتا ما هر چی سرطان داریم از قهوه خونه ها می گیریم: سرطان سر زدن به دوستان ، سرطان خبر گرفتن از  هم دیگه ، سرطان جلوگیری از سست شده دوستیا ، سرطان حفظ سنت ها ، حتی ما برج سرطان رو از قهوه خونه ها می گیریم و مهمتر از همه سرطان خبردار بودن و خبردار شدنه که از قهوه خونه ها می گیریم و گرنه این تی تیشه هایی که می رن کافی شاپ (به دل نگیرید من خودم اهل کافی شاپ رفتنم) دیدید چقدر سالمن؟ و هیچ سرطانی ندارن ، بگذریم از اکس و کراک و شیشه و ...... که مثله سرما خوردگی در مقابل سرطان می مونن!

خدایی من تا حالا ندیدم کسی با قهوه خونه رفتن سرطان خون ، سرطان حنجره ، یا سرطانای دیگه و یا حتی سرطان سینه بگیره ! اگه شما دیدید مارم خبر کنید.

راجع به مضرات قلیونم همین قدر بگم که مثله قضیه آنتی بیوتیک می مونه یادتون هست ( البته من سنم قد نمی ده فقط شنیدم) اون اولا که آنتی بیوتیک اختراع شد همه مراجع و نهادهای دنیا راجع به فوایدش کلی مطلب گفتن و نوشتن (البته بدون بزرگنمایی) بعدها تحقیقات که کاملتر شد دیدن گویا مضراتش بیشتره دوباره همه مراجع و نهادها مضراتش رو توی بوق و کرنا کردن (البته بازم بدون بزرگنمایی ) و مدتی که گذشت و تحقیقات کاملتر کاملتر شد دیدن گویا فوایدش بر مضراتش می چربه پس دوباره همون مراجع و نهادهای خیرخواه شروع کردن به تبلیغاتش (ناگفته نماند که بازم بدون بزرگنمایی) خلاصش اینکه ما الان توی دنیای پزشکی از آنتی بیوتیک داریم استفاده می کنیم ( بماند که ضرر داره یا فایده )

قضیه قلیونم اینجوریه که الان تحقیقات کاملتر شده و فهمیدن که قلیون ضرر داره و مراجع و نهادهای خیرخواه هم دارن کار خودشونو می کنن شاید بعدها تحقیقات کاملتر کاملتر شد.(خدا رو چه دیدی!)

راستش من چیزایی که راجع به قلیون و قهوه خونه می دونستم همینا بودن اگه شما چیز دیگه ای می دونین مضایقه نکنین بگین تا من ربط قضیه رو به جمع کردن قهوه خونه ها برای شما روشن کنم اصلا فکر بیکار شدن یک عده کثیر از مردم نباشید که در گیرودار این بیکار بازار به خیل بیکاران اضافه می شن چون اینا مثله انگل داشتن  خون مردم رو می مکیدن . فکر اینکه قلیون و قهوه خونه از صده های پیش (حتی یادم می آد طبق قضیه سه تا کریم که یکیش کریم خان زند بوده از اون دوران با مستندات تاریخی) جزوی از فرهنگ ما شده و تاریخ مارو ساخته و فرهنگ و اجتماع مارو ساخته و متحول کرده نباشید .

حالا شاید توی شهرای شما قهوه خونه و قلیون همچین نقش پررنگی نداشته باشه ولی باید بگم بین ما ترکا قهوه خونه و قهوه خونه رفتن به بهونه قلیون یه چیز دیگه اس و حرمت خودشو داره و جزوی از فرهنگمون شده وگرنه همه ترکا توی خونشون یه دونه قلیون رو حتما دارن و از مضرات قلیون بی بهره نخواهند موند!!!