هوای بارونی

هوای تبریز (شهر مادری من) دو روزه که بارونیه و آدم از هوای پاک و قطرات درشت بارونی که میخوره به سرش یا صورتش یا حتی به شیشه لذت میبره , هر چند من مثل بعضی از این خواننده ها نیستم که از بارون خاطره داشته باشم و کسی رو یادم بیاره اما صرفا از بارون خوشم میاد , از بوی زمین که بعد از بند اومدن بارون تو فضا می پیچه هم بدجور حال میکنم صدای چک چکش توو هر جا و صدای شرشرش توو ناودونا برام خوشاینده , معمولا هیچ وقت با خودم چتر نمیبرم اما زیر بارون هم نایستادم که خیس بشم , اگر هم خیس شدنی بوده به خاطر حس عشقولانه یا شاعرانه اش نبوده , اعتقادی هم به هوای دو نفره اش ندارم هر چند که قبلا حس دو نفره بودن رو یکی دیگه از کوله بارم برداشت و رفت برای خودش , الان که دارم این متن رو تایپ میکنم صدای چکه های بارون روی شیشه و کمی اونطرفتر صورت آروم و قشنگ مامانم که گهگاهی سرمو از توو لپ تاپ که میارم بیرون می بینمش , سرشارم میکنه از خوشی و شادی و آرامشی بهم میده که غیرقابل وصفه


به هر حال میخواستم بگم که ما توی تبریزمون داریم از هوای بارونی لذت می بریم! خدا نصیب کنه

نظرات 1 + ارسال نظر
فروردینى 1394/02/17 ساعت 03:20 ق.ظ

خوش باشید.
خوب شرح دادید. یک حس کاملا متعادل و قشنگ. نه اون همه بینمک نه اونقدر شور!

لطف دارین

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد