اون روزای بد!

روزای بدیه این روزا!

مثل اون پسری که یه دختره اومده باشه تو زندگیش و بعد از چندین سال وعده وعید که یه تصویر مشترک از آینده بکشه و تموم سالای جوونی پسره رو (نمیشه گفت بدزده , نمیشه گفت تلف کنه فقط میشه گفت) بگذرونه اما حاضر نباشه یه خورده از خودخواهی هاش بخاطر پسره بگذره و دست آخر با یکی دیگه که چن تا آپشن بالاتر از پسره داره رو هم بریزه و بره واسه خودش!

روزای بدیه!

و من این روزا , نه که اون پسره باشم! من اون روزای بدم! اون روزای بعد از رفتن دختره هستم! و با خیلی از روزای بعد از رفتن خیلیا (خیلی آدمایی که مثل من اون روزای بدن) دارم زندگی میکنم

خیلی ساده من اون روزای بدم! فقط همین!!!!

نظرات 3 + ارسال نظر
پینه دوز 1394/02/14 ساعت 06:09 ق.ظ

فروردینی 1394/02/09 ساعت 07:14 ب.ظ

چون این روزها رو تجربه کردم اینطور می گم. بهتره که این روزهای سخت رو تجربه کنی تا روزهای با اینگونه ادمها بودن رو! چون ادامه دادن با این دسته ادمها، مرتب گول زدن خودته و بهانه ترشیدن برای کارهای احمقانه اونها برای تبرئه کردنشونه.
یکروز زودتر ازشون رها شدی! بهتر!
آزاد و تنها بودن بهتر از اسیر در جمع این دسته بودنه.

حرفتو قبول دارم دوست من , مخصوصا اون قسمتی که در مورد گول زدن خودمونه! شاید باورت نشه ولی همینو دقیقا با همین کلمات به اونایی که میخوام در این وادی نصیحتشون کنم میگم

فروردینی 1394/02/06 ساعت 08:08 ق.ظ

با تعربفی که شما از اون روزهای بدِ بعد از رفتن اون نوع ادمها نوشتین، بعدش روزهای بهتریه به امیدخدا که بدون اون ادمها خواهد بود.
یعنی واقعا روزهای بدون اون نوع ادمها باید خوب باشه؛ مگه نه؟

من منظورم این نبود که روزای بد بعد از اونا خوب خواهد بود یا بد!
منظورم این بود که اون روزای اولیه بعد از رفتن اون آدما (که میتونه از یه روز تا یه عمر طول بکشه) که پر از یه نوع خاصی از احساس گناه , احساس پوچ بودن یا اجساس پایین تر بودن یا استیصال و نگرانی و نه راه پس داشتن و نه راه پیش , و شایدم ملغمه ای از همه اینا , من این روزا دقیقا شدم مصداق همون روزا! یه کم پیچیده شد ولی در کل معنیش اینه که نمیتونم بگم داغونم اما رو به راه نیستم حتی خودمم نمیدونم چطورم!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد