بازگشت دوباره

بعد از دو یا سه سال دوباره شروع کردم به نماز خوندن 

با خودم گفته بودم که همه گرایشات و اعتقادات دینی رو میزارم کنار تا خودم تحقیق کنم و به یه دین برسم (البته راستشو بخواین با ضرورت وجود دین هم در این دوره و زمونه یه خورده مساله داشتم و میخواستم ببینم اصلا چیزی به اسم دین برای این دوره و زمونه لازمه یا نه؟)

خلاصه اینکه بعد از چن سال نماز نخوندن , دوباره شروع کردم به نماز خوندن, البته اینو هم بگم که دلیلش بیشتر این بود که یه خلا روحی داشتم که میخواستم اونو پر کنم , یادمه که در یکی از کتابای بینش اسلامی دوره دبیرستان مطلبی بود به اسم " گرایش به پرستش" که حس میکنم وقتی چن سالی بود که ... لپ مطلب اینکه حس میکنم که اون خلا روحی از اونجا ناشی میشد و من دوباره شروع کردم

دو سه روزی که نماز خوندم بعدش یه روز ظهر که بعد از خوندن نمازم داشتم میرفتم بیرون , مامانم که متوجه نشده بود من نمازمو خوندم برگشت و بهم گفت : چی شد؟ کارت گیر بود نمازتو خوندی حالا حتما گیر کارت برطرف شده که .... (البته این جمله رو از روی خیر خواهی گفت و به نوعی تحریک من بود به ادامه این کار , چون هر روشی رو تو این چن سال امتحان کرده بود که منو برگردونه به صراط مستقیم ولی نتونسته بود و حالا با این جمله تحریک آمیز میخواست...)

با اینکه ایشون مامانمه و حتی نیت شون رو هم از گفتن این جمله میدونم و از هر کسی هم که ناراحت بشم از ایشون ناراحت نمیشم اما...

اما از این حرفشون یه جورایی ناراحت شدم

من نماز نمیخونم برای ریا , یا برای اینکه خودمو تو چشم بیارم , یا تظاهر کنم که آدم معتقدی هستم و یا...

من نمازمو برای خانواده ام یا برای مردم یا حتی برای خدا نمیخونم چون هیچ کودوم از اینا بهش نیازی ندارن و به دردشون هم نمیخوره من اگه نماز میخونم فقط و فقط به خاطر خودمه و این به خاطر خودم بودنش این حق رو بهم میده که به کسی در مورد خوندن یا نخوندنش , اجازه قضاوت ندم چون این یه مساله شخصیه و امورات شخصی....

حالا بعدا نیاید بگید که دین جنبه اجتماعی هم داره یا اصلا دین یه مساله اجتماعیه چون من دارم از نماز خوندن حرف میزنم نه از دین!!

خلاصه این خلا روحی من و به قول کتاب بینش دبیرستان ؛ نیاز به پرستش , و به قول آدمای روشنتر  , نیاز به اتصال به مرجع بالاتر , به قدرت بالاتر و به منبع انرژی , نیاز به ارتباط با خالق با نماز خوندن کمی تعدیل شده و خوشحالم

(شاید اگه کاری رو شناخت داشتم که بهتر و بیشتر از نماز میتونست این کارو برام بکنه همون کارو انجام میدادم اینجا نماز صرفا فقط پل ارتباطی من و مرجع عالیتر , یعنی خالقم هست)