عوامل آشنایی

توی دنیا خیلی از چیزا میتونن باعث خیلی از نزدیکیا و حتی باعث خیلی از عشقا بشن

حالا این خیلی چیزا میتونن چیزای مثبت و یا منفی باشن

 

توی دانشگاهمون بین ورودی های قبلی از ما یه دختر و یه پسر بودن که معتاد بودن و کمابیش بچه ها از اعتیادشون خبردار بودن ولی هیچکس فکر نمیکرد که اعتیاد باعث آشنایی و نزدیکی این دو تا بشه

از نحوه آشنایی شون کسی زیاد اطلاعی نداره ولی همینو بگم که این دو تا با هم آشنا شدن و به هم نزدیک شدن و حتی کارشون به مرحله ازدواج هم رسید و قرار شده بود که برای شروع زندگی جدیدشون هر دوشون برن و ترک کنن و البته برای این کارم اقدام کردن ولی همون اوایل پسره منصرف شد و ادامه نداد !

یه روزی به طور اتفاقی توی یه مسیر طولانی من و شاهین هم مسیر شدیم ، حس فضولیم گل کرد و وقتی باهاش سر صحبت رو باز کردم فهمیدم که بر خلاف انتظار من آدم کم شعوری نیست و حتی خیلی تیزتر از اونیه که من فکرشو می کردم ! وسط صحبتاش گفت که حتما دوست داری در مورد مساله من و پروانه و قضیه ترک کردنمون چیزایی بدونی !

با اینکه از رو شدن دستم کمی خجالت کشیدم ولی بهش فهموندم که واسم جالبه و اونم قضیه رو واسم گفت که تنها وجه اشتراک من و پروانه صرفا اعتیادمون بود ! اعتیادی که منو به اون و اونو به من نزدیک میکرد و وقتی ما به دلیل شرایطمون به همدیگه علاقمند شدیم و تصمیم گرفتیم که ازدواج کنیم و قبل از اون هم ترک کنیم ، اول ذوق زده بودیم و با اشتیاق هر دومون قبول کردیم ولی وقتی رفتیم جلو ، توی همون دو سه روز اول کاملا وقت داشتم که به این قضیه فکر کنم و این نقطه اشتراک رو پیدا کنم !

مونده بودم که به پروانه هم بگم یا نه ؟ ولی تصمیم گرفتم که بهش چیزی نگم و چیزای دیگه ای رو بهونه کردم و از ترک انصراف دادم و از زیرش در رفتم .

(در حین اینکه داشت این چیزارو واسه من میگفت یه جورایی بغض گرفته بودش و با صدای خفه ای داش حرف میزد )

پروانه چند روز اول از انصرافم خبردار نشد و بعدشم چون دیگه شروع کرده بود و به نوعی مراحل سختش رو گذرونده بود دیگه یا نخواست یا نزاشتن که انصراف بده و ادامه داد و ترک کرد

خیلی براش خوشحالم

نظرات 16 + ارسال نظر
Galaxy 1387/01/22 ساعت 10:32 ب.ظ http://www.galaxy66.blogfa.com

فقط می تونم بگم برای دختر خیلی خیلی خوشحلم که تر کرده...
و برای پیر نمیدونم چی بگم...!!ا

منم برای ترک کردنش خوشحالم ولی واسه ....

مرد باران 1387/01/22 ساعت 10:16 ب.ظ

همونی که محمد گفت!

مرد باران
mohammadblogs@yahoo.com
http://rainct.blogsky.com
سال 1387 هـ.شـ.

همون جوابی که به محمد دادم

فروزان 1387/01/22 ساعت 09:01 ب.ظ http://tarikioeshghe.blogsky.com

بعضی وقتا اول آشنایی خیلی خوب شروع میشه ولی پایانه خوبی نداره.گاهی هم برعکس شاید خوب شروع نشه یا خیلی بد شروع بشه ولی آخرش خیلی خوب باشه.به نظر من این که دو نفر با هم چه طور آشنا میشن مهم نیست مهم بعد آشناییه.
البته دوستی می گفت:همه ی عشقا اولش سرکاریه.
من با این حرف مخالفم.

به قول یکی از بچه ها فرایند مهم نیست
این نتیجه است که مهمه

مرضیه 1387/01/22 ساعت 07:48 ب.ظ http://rahebihamrah.blogfa.com/

جالب بود.
من نفهمیدم اون پروانه رو دوست داشته و نمی خواسته ترک کنه یا این که چون فهمیده بود هیچ اشتراکی با هم ندارند هیچ دلیلی برای ترک نیافته؟

فکر کنم از بغض آخر قضیه معلوم بوده که چی به چیه

غریبه 1387/01/22 ساعت 04:49 ب.ظ http://www.inhra.blogfa.com

سلام
یه سر بیا پیشم
دعوتی

من 1387/01/22 ساعت 03:55 ب.ظ http://www.sarv.blogsky.com

سلام پروانه قصر در رفت شهاب گیر کرد تو دام خودش

آرمین آران 1387/01/22 ساعت 02:12 ق.ظ http://aranlar.blogsky.com/

خوب دیگه اینم یه جورشه
راستی سر نمی زنی ها

اینم میشه گفت

پاپیروس 1387/01/21 ساعت 11:41 ب.ظ http://papiroos.wordpress.com

لااقل خوبه با اون حس و حال هم هنوز عقل داشتن که تشخیص بدن با هم جور نیستن

کاش این پسره هم یه روز ترک کنه

تشخیص ندادن که با هم جور نیستن
هر کودوم به شیوه خودش میخواست به اون یکی برسه
یکی با ترک کردن
و اون یکی با معتاد موندن

فیروزه 1387/01/21 ساعت 11:02 ب.ظ http://myhome-f.blogsky.com/

هه !!! عشق... چه ها که نمی کنه.. منفی و مثبت

خدا رو شکر..

چیزی که آدمهارو به هم نزدیک می کنه اتفاقاته مشترکه یا خاطرات مشترک....ولی این دو تا اگه بشن دلیل عشق و علاقه یه جورایی فاجعست ....

چرا ؟
مگه بده ؟
اونوقت چه جوری با هم آشنا بشن و همدیگه رو بشناسن ؟
به نظرم زیادم بد نیست

سپیده 1387/01/21 ساعت 09:33 ب.ظ http://sepideh-ahmadi.blogsky.com/

بیچاره پروانه که نسیم اجازه داد که شمع نسوزاندش ....

آسمون 1387/01/21 ساعت 08:08 ب.ظ http://sibhayekal.blogsky.com

آره
دلم عجیب گرفته
می‌خوام برم
خیلی تنهام

ladybird 1387/01/21 ساعت 06:50 ب.ظ http://namehaiedeltangi.blogsky.com

سلام..جالب بود.اما به نظرم ضعف داشت که ترک نکرد میتونست ترک کنه و بعد بهانه بیاره و یا واقعیت رو بگه و بهم بزنه..این آدم بیماره...معتاده و به نظر من هرچقدر هم از دید تو کم شعور نبود حالا با این حرکت نشون داد شعورش ک بوده. برای اعتیاد هیچ چیز بهانه مناسبی نیست..ای کاش ترک کنه

ببین دوست جون اون نمیخواسته بهم بزنه فقط چون عاشق بوده نمیخواسته اون نقطه مشترک رو از بین ببره
در سایر موارد هم به نحوی حق با توئه

مادر بچه ها 1387/01/21 ساعت 09:33 ق.ظ http://maleke.blogsky.com/

سلام

عجب داستانی!!! البته دلیلی نمی شد از ترک انصراف بده الا به ضعف خودش...

راستش من از اون سلام قصدی به جز سلام نداشتم ولی از اومدنت خوشحال شدم

نه خوب چون دوسش داشته نمیخواسته نقطه مشترکشونو از بین ببره


--------
در مورد سلام هم ممنونم
راستش بهتر شد چون یادم افتاد که چن روزی بود که بهت سر نزده بودم

مونس 1387/01/21 ساعت 08:37 ق.ظ http://parandeyegharib.persianblog.ir

بعضی وقتها بعضی کارا واقعا باعث می شه که آدما به هم نزدیک بشن ...
و وقتی میری جلو می بینی که نتیجه ی اون کار چی بوده ...

خب آره
گاهی آدم از یه کاری نتیجه ای میگیره که انتظارشو نداشته

محمد 1387/01/21 ساعت 12:23 ق.ظ http://ir-blog.blogsky.com

سلام
روز ملی فناوری هسته ای تبریک و تهنیت باد
یا علی

مبارک خودتون باشه

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد