تنهایی

تا حالا چقدر تنهایی رو حس کردین ؟

اصلا تنهایی رو به معنای واقعیش حس کردین ؟

نه اینکه مثلا کسی درکت نکنه و تنها باشی ! نه !

اینکه اصلا کسی نباشه که درکت بکنه یا نکنه !

 

اولین چیزی که توی عید دیدنی های امسال بد جوری توجه منو به خودش جلب کرد همین مطلب بود

 

وقتی گلناز خانوم که یه بیوه به سنی حدود 30 تا 35 ساله اس اومد خونمون واسه عید دیدنی کم مونده بود واقعا دور سر مامانم اینا بگرده !!

با اینکه مدت زیادی نیست که با هم آشنا شدن ولی هر دفعه که میاد کادو و هدیه میاره ! من مونده بودم این خانوم که یه زن تنهاس با یه کار کارگری که در آمد و بخور و نمیر داره و خودشم سواد چندانی نداره و احتمال اخراجش هر آن میره چرا اینطور دست و دلبازی میکنه ؟ تا اینکه فهمیدم بیچاره خیلی تنهاس و با خونواده خودشم چندان ارتباطی نمیتونه برقرار کنه و چون دوستی هم نداره و محیط کارش هم برای این کار مناسب نیست و احتمال اخراجش با کوچکترین اشتباه سهوی وجود داره این بنده خدا از تنهایی داره میترکه ! و حالا که با خونواده ما آشنا شده چون ایشون رو خیلی خوب تحویل میگیرن و باهاش خیلی دوستانه برخورد میکنن علاقمند به دوستی با خونواده ما شده و نمیخواد به هیچ قیمتی این ارتباط رو از دست بده واسه همین سعی میکنه با راههایی که به عقلش میرسه این ارتباط رو عمیقتر و صمیمی تر و ادامه دار ترش بکنه !!

خدایی دلم واسش سوخت ! یعنی واسه یه همچین شرایطی که ممکنه واسه هر کسی پیش بیاد !

توی دنیای امروز که به نوعی عصر ارتباطات و دهکده جهانیه ! کسی هست که واسه خاطر یه دوستی ساده ، واسه خاطر اینکه کسی باشه که باهاش درد و دل کنه ، کسی باشه که حرفی غیر از حرف کار باهاش بزنه ، کسی باشه که بتونه بهش بگه دوستم ، کسی باشه که باهاش صحبتای زنونه بکنه چقدر داره تقلا میکنه و خودشو به آب و آتیش میزنه حتی حاضره به نوعی باج بده که این رابطه رو از دست نده !!

 

اکثر ماها انقدر آدم دور و برمون ریخته که کک مون هم نمیگزه اگه یکی از افراد دور و برمون نباشه یا ارتباطش رو باهامون قطع کنه !

حتی گاهی وقتا با اینکه از لحاظ روانی به طرف وابسته هستیم و بهش احتیاج داریم ولی چون گزینه های دیگه ای هست معمولا از خیرش میگذریم و غرورمونو نمیشکنیم مگر اینکه طرف غرورشو بشکنه چه رسد به اینکه بابت یه رابطه به کسی باج هم بدیم

 

ولی این موارد چی ؟

آیا شما تا حالا به معنای واقعی تنها بودین ؟ احساس تنهایی کردین ؟

طوریکه غرورتونو به خاطر تنها نبودنتون بشکنین ؟

اصلا تنها بودین ؟

نظرات 26 + ارسال نظر
منتظر 1387/01/09 ساعت 07:28 ب.ظ http://darpanaheto.blogsky.com


الله
سلام

سال نو مبارک

یه وقتی فکر میکردم خیلی تنهام
نه اینکه دوستی نداشته باشم یا کسی اطرافم نباشه
ولی شاید کسی نبود که بتونم از چیزایی که دوست دارم براش حرف بزنم
ولی خب شاید هم داشتم اشتباه می کردم
مطمئنا به اندازه این خانمی که گفتید هیچ وقت تنها نبودم
شاید علت این تنهایی خودم بودم
شاید هم بی اعتمادی به آدمهای اطرافم
ولی فکر می کنم می تونم معنای تنهایی رو بهتر از هر حسی بفهمم

با نقش خیال موافقم ، اینکه این تنهایی ، حداقل نیاز به یک نفر رو مشهودتر می کنه
تازه فقط اینجا که نیست ... یعنی فقط این دنیا که نیست ... تنهایی عمیق تر و بدتر و دردناک تر واسه بعد این 60-70 ساله (البته اگه اصلا این همه بتونی زنده باشی) ... وقتی می گن روز محشر مادری که مهربون ترین ادم تو زندگی ماست فقط دنبال اینه که گناهاش رو به گردن فرزندش بندازه و رها شه و بره ... وقتی حتی نزدیکانت دیگه باهات نیستن ... اون وقت تازه می فهمی تنها بودن یعنی چی ... تازه ادم یادش می افته که دنبال یه دوست واقعی بگرده ... یکی که تو رو با همه خوبی و بدی بپذیره و با باهات همدردی کنه ... کسی که تو هر شرایطی بی واسطه بتونی باهاش حرف بزنی ... کسی که همیشه همیشه همیشه با تو باشه ...

می دونید این همیشه مهمه ... همیشه بودن کسی ... چون حتی حالا هم اگه کسی رو داشته باشی که حس تنهایی رو ازت دور کنه و ... ولی کافی یه لحظه به رفتنش فکر کنی یا به رفتن خودت ، اونوقته که همون بودن باز ازاردهنده می شه ... باز هم با وجود حضور کسی کنارت باز احساس تنهایی می کنی ...

نمی دونم متوجه منظورم می شید یا نه ... ولی من هر وقت کسی رو داشتم که تنهایی رو واقعا ازم گرفته ، غمگین تر بودم ... شاید به خاطر ترس از تنهایی بعدش که مطمئنا خیلی سخت تره خیلی خیلی سخت تر

خدا رو شکر که کسی هست که همیشه باقی است و همراه ... خدا ... امام زمان وووو

در پناه حق

میدونی منتظر عزیز
آدم نباید دلخوشی امروزشو با ترس احتمال فردا ضایع کنه گیرم که این احتمال صددر صد باشه
ولی خوب به قول خودت کمی خوف داره !
هم تنهایی این دنیا که وقتی به حرفت فکر میکنم میبینم منم یه همچین حالاتی داشتم ولی محل نزاشتم و بهش فکر نکردم ولی چیزی که مهمه اینه که اینا هستن و هم تنهایی اون دنیا که دیگه واویلا

در ضمن دلم واست تنگ شده بود
نبودی یه مدت
خوش اومدی

شیرین 1387/01/08 ساعت 11:48 ب.ظ http://sz1.blogfa.com

سلام دوست من
به خودم امیدوار شدم. به من سر که نمی زنید هیچ اگر نظری هم میذارم روونه سطل آشغال میشه.
اشکال نداره.
شاد و سلامت باشید

طوطی بانو 1387/01/08 ساعت 10:23 ب.ظ http://mittoo.blogsky.com

آخی منم دلم برای این خانم سوخت ... آره خانمهای بیوه و خانمهای پیر دختر اینطوریند ... عشق محبت کردن به دیگرانند ... چون شوهری نیست که محبت نثارشون بنمایند ...
ما هم تنها بودیم و شاید باشیم الانم ... انقدر زیاد که به خاطر این تنهایی کله خریهای زیادی کردم ... تاوانهای بدی هم بابت این کله خریها دادم ... ادامه ندم بهتره ...

تیری تی عزیز
از تو بعیده گلم
داری پز داشته هاتو میدی ؟ :(
انگار بازم باید بگم که هیشکی منو دوست نداره !!

در مورد تاوان دادنت هم میخواستی دقت کنی ! نکنه انتظار داری ما یه گوشه ای از خسارتت رو گردن بگیریم ؟ :)‌ :)

پرستو 1387/01/08 ساعت 02:31 ب.ظ

سلام یاشار
خوبی؟
حالت چطوره؟
انشالله که ایام عید خوبی داری و کلی بهت خوش می گذره
و از اینکه ما رو نمی بینی بسی هم خوشحالی :)
خب چه خبرا؟
افکارت استراحت کرده که؟
هنوز منتظریم هااااا
یه اس ام اس قشنگ شنیدم برات بنویسم
می گه:
دلمو پاره پوره کردی
دادم دوختنش
حالا برات تنگه

دل ما هم واسه خوندن نوشته هات تنگ شده یاشار خان گی گُلاب :)
این خان از اون خانهایی بود که می بایست باشه بهش گیر ندی یه وقت :)

سلام گلم
خوبم عزیزم
منم امیدوارم که تو هم سال خوبی داشته باشی و ایام عید بهت خوش گذشته باشه
استراحت که چه عرض کنم !
بابت اس ام اس ات ممنون خیلی عالی بود
حتی میخواستم پابلیشش نکنم فقط مال خودم باشه

در ضمن انقدر مارو از این همه خان نگذرون یهو دیدی از همشون گذشتم یه چیزی طلبکار شدم ها !!!

بهنام 1387/01/08 ساعت 09:58 ق.ظ http://white-black.blogsky.com/

سلام
اولا سال نو مبارک
به سختی اومدم نت به خاطر همین کوتاه جوابت رو میدم:
خدا رو شکر میکنم که هچ وقت این طوری تنها نبودی؛ من بودم! میفهمم چی میکشه واسه همین هم امروز که میتونم همیشه مواظب این آدم ها هستم که شاید کمی از تنهایشون کم بشه
با بخش آخر حرفت مخالفم:
هیچ وقت به آدم های دور و برت مثل مهره های شطرنج نگاه نکن جوری زندگی نکن که رفتن آدم برات یه اتفاق بی اهمیتی باشه
راستش دلم گرفت از حرفت میدونم این عقیده توئه، مهترمه، ولی دلم گرفت...

سلام بهنام جان
ممنونم عید تو هم مبارک باشه عزیزم
اول از همه بگم که اون بخش آخر حرف من یا عقیده من نیست چیزیه که جریان داره و تو هم لطفا نزارش پای من
من فقط نقل کردم که خیلیا اینطوری ان
دوم ممنون که سر زدی میدونی تنهایی خیلی سخته و داشتن یه رابطه که واقعا از صمیم قلب باشه و دو جانبه خیلی مطلوبه
امیدوارم که همه داشته باشن

شهرزاد 1387/01/07 ساعت 04:55 ب.ظ

سلامممممممممممممممممم بر یاشار کبیر:
خوبی؟؟
چه عجب؟؟؟!!
این جا رو صفا دادی؟؟؟!!!
یه چیزی بگم؟؟؟اونی که تنهاست دوست داره که همیشه تنها باشه و نوعی بهش عادت کرده.....ولی عادت کردن به تنهایی از خود تنهایی بدتره..اونی که تنهاست همیشه تنهاست هیچ کس و هیچ جوری نمیتونه تنهاییشو پر کنه ..بعد از یه مدت هم از ادمای دورو برش خسته میشه و دل میکنه...اتفاقا به نظر من اونی که تنهاست راحت تر از دیگران دل میکنه چون اونی که دائما در معاشرت با دیگران برای حیلی گرون تمام میشه دل کندن چون هم بهشون عادت کرده و هم بعضی از امورش بهش وابسته است..ولی از همه ی اینها بگذریم تهایی هم خوبه و هم بد دائم بده ولی گاهی خیلی لازمه...
من تنهایی رو با تمام وجودم حس کردم...
در ضمن ادمی نیاز به به این داره که با دیگگران ارتباط داشته باشه پس عادت کردن به تهایی خیلی بده..
فدای تو...خیلی تند تند نوشتم..وقتم کم بود..ببخشید اگه هر چیزی رو صد دفعه تکرار کردم..

سلام به شهرزاد گل
نمیخوام اطاله کلام بکنم فقط بگم که هر جوری که فکر میکنم میبینم تنهایی خوب نیست درسته گاهی لازمه که منم این حرف تورو تایید میکنم ولی خوب نیست
ممنون که سر زدی

نقش خیال 1387/01/07 ساعت 02:54 ب.ظ http://kelkekhial.blogsky.com

سلام...اولین پست سال جدید تو مایه‌های تنهایی٫ چی میشه؟؟؟!!
یه زمانی یهو انقدر تنها شدم که دیگه یادم رفته بود یه همدل داشتن چه شکلیه...یه کسی که وقتی باهاش داری حرف می‌زنی...هی مثل مار دور خودت نپیچی تا دنبال واژه بگردی..هی تلاش نکنی تا خودتو زیر هزار تا چهره قایم کنی و آخر سر هم نتونی حرف دلتو یزنی.
هرچند هممون یه جوریی تنها هستیم...و شاید همین تنهایی‌ها هر چند اندک٫ مارو کمی متوجه خداوند بکنه.
اندکی باشه بد نیست...اما قبول دارم سخته.

دقیقا همینه داشتن یه کسی که باهاش راحت باشی و بدونی که از گفته هات سو برداشت نمیکنه و دقیقا همونی رو که میگی برداشت میکنه بیخیال از اینکه این حرف میتونه این معنی رم بده یا نده

فروزان 1387/01/07 ساعت 12:02 ب.ظ http://tarikioeshghe.blogsky.com

به ما سر نمی زنی!!!!!
نکنه دوستای جدید پیدا کردی؟!؟!؟
در هر صورت من منتظرتم.

نه عزیزم
دوستی بهتر از اینایی که دارم دیگه فکر نکنم گیرم بیاد

فروزان 1387/01/06 ساعت 02:30 ب.ظ http://tarikioeshghe.blogsky.com

هر کسی تنهایی رو توی یه چیز میبینه.
من تنهایی رو دوست دارم.
اما نه اون تنهایی که بقیه فکر میکنن.
اصلا آدم تنهایی نیستم.ولی تنهایی رو دوست دارم.
تنهایی من منزوی بودن و گوشه گیری نیست.
تنهایی اون نیست که کسی تحویلت نگیره.
تنهایی یعنی وقتی دلت می گیره.تنها کسی که آرومت می کنه خودتی.تنها کسی که حرفاتو می فهمه خودتی.
تنها کسی که حرفاشو می فهمی خودتی.
بعضیا همیشه از تنهایی فرار می کنن.بعضیا ازش میترسن.اما من همیشه دنبال تنهاییم.در پی جایی میگردم که کسی نباشه.حداقل موجودی به اسم انسان نباشه.کسی بهش بر نخوره.این مشکل از منه که نمی تونم باهاشون بسازم.
البته یه شیش، هفت ماه پیش یه مسئله ای پیش اومد که از اون موقع دارم تنها بودن واقعی رو حس می کنم.از من که گذشت،شما سال خوبی داشته باشید.
یاشار جان از پستایی که میزاری خیلی ممنون.
مثل همیشه یه موضوع مهمی که کمتر کسی از این دید بهش نگاه می کنه.


هر روز با زغال روی دیوار سیاهی مینویسم:

"تنهایی را عشق است".

خوب عزیز من از این تنهایی که گفتی منم میخوام !! :)

از مام گذشته شما خودت سال خوبی داشته باشی :)

در مورد اظهار لطفت به مطالبم هم ممنونم
این نکته سنجی تورو میرسونه گلم


در ضمن انقدر روی این دیوار ننویس
پول سفیدکاریشو داری بدی ؟

پاپیروس 1387/01/06 ساعت 09:37 ق.ظ http://papiroos.wordpress.com

بچه نکنه رفتی تنهائیتو با یکی قسمت کنی که این روزا پیدات نیست؟

به قول اون طرف که معتاد بود

هشتم ولی خشتم !!!

ladybird 1387/01/05 ساعت 07:43 ب.ظ http://namehaiedeltangi.blogsky.com

من از اون آدمهاییم که در عین ینکه تنها نیستم خیلی زیاد تنهام...انقدر که واقعا دلم میخواد به هر قیمتی یه دوست واقعی پیدا کنم..ان حالت در بین بسیاری از اأمها هست چون جامعه امروز و فشارهای زندکی تنهایی رو بهمون هدیه داده..

دقیقا باهات موافقم
جامعه امروز تنهایی رو بهمون هدیه داده ! :(

یاس 1387/01/05 ساعت 11:58 ق.ظ http://yssi7.persianblog.ir/

سلام سال نو مبارک من از این تنهاییها نداشتم ولی یکی هست که تنهاست ومثل گلناز شما پاشنه در خونمونو از جا دراورده که مجبور شدم چند وقت عین فراری ها ازش دوری کنم.

سلام
سال نوی تو هم مبارک
خوب میخواستی یه جوری یه کاری واسه تنهاییش بکنی :)
ازت که کم نمیومد ! :) :)

زوزه 1387/01/05 ساعت 06:56 ق.ظ http://www.gandzade.blogfa.com/

تنها که بودم و هستم
ولی خب خوبیش اینه که حال می کنم باش!

خوش به حالت
ولی من دیوونه میشم

مرضیه 1387/01/05 ساعت 02:45 ق.ظ http://rahebihamrah.blogfa.com/

سلام
تنهایی
موضوعی که اندیشه ها از آن سرچشمه می گیرد گرچه با متضادش (یعنی در جمع بودن) تکامل پیدا می کند.
من معتقدم که انسان به اندازه ای که می تواند برای خود فرصت تنها بودن بسازد برای خود ارزش قائل است .
تنهایی که تو از آن صحبت می کنی یک تنهایی نا خواسته است که بر انسان تحمیل می شود و هیچکس آرزوی آن را ندارد(زنی که از او صحبت می کنی) زیرا انسان موجودی اجتماعی است که اگر دوستی را و همدلی را و این عواطف را تجربه نکند یا به اندازه کافی در خود احساس نکند احساس کمبود می کند و کمبود یعنی بی قراری و رنجش و باعث رکود انسان می شود.
اما نکته دیگر این است که نباید ارزش تنهایی ساختن را با این نوع تنهایی قاطی کرد زیرا که همه بزرگان از تنهایی آغاز کرده اند و با تنهایی انگیزه گرفته اند.
باید سعی کرد که از تنهایی کلافه نشد زیرا هر چه قدر که انسان از تنهایی خویش کلافه شود ارزش خویش را نفهمیده است.
موضوع این دفعه ات عالی بود

مرضیه عزیز
به نظر من ساختن فرصت تنهایی برای خود با تنها بودن فرق داره همونطور که خودت هم اشاره کردی این یه چیز تحمیلیه

شیرین 1387/01/05 ساعت 01:07 ق.ظ http://www.sz1.blogfa.com

آدم اینجا تنهاست
یاشار عزیز سلام
شرمنده از اینکه دیر سر زدم. مطلبتون در مورد تنهایی جالب بود.
دوست من خیلی ها ستن که برای پرکردن تنهاییشون تقریبا مثل همین خانم عمل می کنن و خیلی ها هم شاید یشتر از این غرورشون رو زیر پا می ذارن.
همه ما آدما به نوعی با وجود اطرافیانی هم که هستن تنهاییم.
آره من تنها بودم. خیلی وقتا و خیلی جاها که نیاز بوده تنها نباشم تنها بودم ولی غرورم هیچوقت اجازه نداده که به روی خودم بیارم یا دنبال کسی باشم که به نوعی تنهاییم رو باهاش پر کنم یا قسمت کنم.
تنها بودن واقعا سخته ولی برای پر کردن تنهایی پناه بردن به دیگرانی که نمیدونی در موردت چی فکر می کنن یا اینکه پشت سرت چی میگن از تنها بودن بدتره. احساس تنهایی از خود تنها موندن بدتره . تنها موندن وقتیه که کسی دور و برت نباشه ولی احساس تنهایی احساس نابود کننده ای هستش که همیشه با آدم همراه حتی اگر همه دنیا م کنار آدم باشن و هیچوقت نباید گذاشت این حس به آدم غلبه کنه چون نابودش می کنه.
براتون آرزوی شادی دارم و امیدوارم هیچوقت نه تنها بمونید و نه احساس تنهایی کنید
شاد باشید
شیرین

اسمارتیس 1387/01/04 ساعت 11:13 ب.ظ

من این تنهایی رو حس کردم. تو یه دوره ی زمانی بین ۸ تا ۱۵ سالگیم. می تونم بگم اون دوره بدترین دوره ی زندگیم بود.
ولی بعدش یاد گرفتم چطور زندگی کنم که تنها نمونم. الان دیگه دیگران هستن که دورمو گرفتن و نمی ذارن خبر مرگم یه دقیقه به حال خودم باشم!

منم تقریبا یه همچین وضعیتی دارم واسه همین درک تنهایی واسم خیلی سخته اونم از این نوعش که باج هم بدی بابت یه رابطه ساده

نگار 1387/01/04 ساعت 09:28 ب.ظ http://www.jootii.blogsky.com

خب تنهایی یعنی اینکه
10000000000تا آدم دورت باشه ولی یکی دوستت نباشه
یکی همدلت و هم زبونت نباشه

تا تو اسم مِ بدونی دیر اَبوت
تا تو بیای خطُم بُخُنی دیر اَبوت
(به لهجه خودمون گفتم-بندرعباسی-)

تعریف قشنگی بود
در مورد اون زبون محلی هم فکر کنم مضمونش این بود که
تا تو اسممو بدونی دیر میشه
تا تو خطمو بخوونی دیر میشه


اگه اینطور باشه قشنگه
هر طور دیگه ای غیر از این باشه حتما حرف مزخرفیه :) :)

سلام بر یاشار جون

میدونم که از من دلخوری که چند وقتی به تو

سر نزدم فعلا هم وقت ندارم سال نو ت مبارک و

شاد باشی

سلام گلم
چرا دلخور باشم
سال نوی تو هم مبارک باشه
اول عیدی که کسی از کسی ناراحت نمیشه میشه ؟

2025 1387/01/04 ساعت 05:08 ب.ظ http://2025.blogsky.com/

بودنم آغاز چشمانت شد

و زیستنم

امتداد دستانت

کجا عطر آشنای دستانت را

از من گرفتی؟

که هیچ گاه

بودن را پایانی نیست...

مرسی گلم

من همیشه کلی آدم دورم بوده

اما از اونی که تو فک می کنی تنها ترم

هیچ وقت ؛‌ هیچ کس

منو ندید

و وقتی یکی پیدا شد که خواست ببینه

دیگه دیر شده بود

چون مرده بود

میدونی پر بودن دور و بر آدم دلیل تنها نبودن نمیشه
وقتی شاعر میگه که همدلی از همزبانی بهتر است
داره از تنهایی گله میکنه با اینکه همزبونایی داره که باهاشون اختلاط کنه

نگار 1387/01/04 ساعت 12:25 ب.ظ http://www.jootii.blogsky.com

من هیچ نوع تنهایی نمی ترسم جز تناه تو خونه موندن
واسم زجره...
بارها به خاطر اینکه خونمون(دانشجویی) کسی نبوده تا آخر شبو مجبور بودم بیرون بمونم تا بچه ها بیان خونه...

نه بابا منظورم این تنهایی نبود :)
خوب از این نوعش منم میترسم

زهرا 1387/01/04 ساعت 07:00 ق.ظ http://sookootez.blogsky.com

چه سوال هایی!
حتی اگه تنها هم شده باشم...فراموشش کردم..به همین سادگی...

خوش به حالت

پاپیروس 1387/01/04 ساعت 02:38 ق.ظ http://papiroos.wordpress.com

از وقتی که از مادر زاده می شیم تا وقتی که می ریم به دیار باقی تنهائیم
اما هیچ وقت نمی خوایم قبول کنیم که تنهائیم چون همیشه یکی رو پیدا می کنیم که تنهائیمونو باهاش قسمت کنیم
اما گاهی هیشکی پیداش نمی شه که این تنهائی رو باهاش قسمت کنیم اون وقته که پر رنگ می شه تنهائی و اذیت می شیم

غرور تنها چیزیه که می مونه واسه آدم اما اگه به خاطر تنهائی بخوایم اونو بشکنیم بهش ظلم کردیم
باید یکی ارزش اونو داشته باشه که غرورتو بشکنی براش و بتونی تنهائیتو باهاش قسمت کنی

یاشار مراقب باش به تعداد مامانات فقط اضافه نشه پسر خوب!
این جوری که بوش میاد باید این سال جدید منتظر یه مامان جدید برای یاشار باشیم :)

شاید اینطور باشه ولی به نظر من تنهایی یه مفهوم مجرد نیست

در ضمن من چرا مراقب باشم اونایی باید مراقب باشن نیستن اونوقت من بیام مراقب باشم
منو سنه نه!!!

ولی اگه بخوان این خانوم رو واسه کسی لقمه بگیرن مطمئنا اون بابام نیست چون یه داداش دارم که از نوبتش جا مونده و .....باقی قضایا

پاپیروس 1387/01/04 ساعت 02:12 ق.ظ http://papiroos.wordpress.com

راستی؟
مینیمالی که واسه چهارشنبه سوری نوشته بودی برام که ققنوس هم داشت الان جوابشو نوشتم اگه خواستی بخونش

ممنون

ممنون گلم
میام
حتما

نگار 1387/01/04 ساعت 12:35 ق.ظ http://www.jootii.blogsky.com

خب
شاید چون با تنهایی بزرگ شدم
جوابم اینکه که حاضرم تنها بمونم ولی غرورم نه
تنها بودن بهتره واسم

منظور از این غرور نه اون غروری بود که نباید شکستش !!
نمیدونم ؟ شاید ؟!!!

مدی 1387/01/04 ساعت 12:18 ق.ظ http://www.mahbed.blogsky.com

من یکی رو می شناسم اسمش تنهاست
هیچ وقت دوست ندارم جای اون باشم

خوب منم یکی رو میشناسم که اسمش مترسکه !!!!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد