اول: خدائیش به جای من هم ۳۰۰ تا علامت سوال واسه این هوس مبهم می ذاشتی که این که نوشته یعنی چی اون وقت؟ جواب چی بود؟ پست تو یا کامنت یکی از بچه ها؟؟؟؟؟؟
دوم: چرا مجبوری تایید کنی؟ می تونی نفی کنی پسر خوب :)
سوم: بله که متوجه شدم پسری پس چی! اگه پست اول و دوم و سوم و حتی دهم هم آدم رو لو نده بالاخره کامنتی، حرفی، حدیثی، جواب سوالی دستش رو، رو می کنه و بالاخره در پستای بعدی هم معلوم می شه که چی به چیه!
در ضمن خیالی نیست یاشار خان هویت ما رو لو بفرمائید ما از اینکه شیر زنی هستیم واهمه نداریم و هیچ وقت هم خودمان را جای هیچ پهلوان پنبه ایی جا نمی زنیم که ملت فک کنن ما آقا پسری هستیم با سبک نگارش زنانه :)
چهارم: در ضمن دوست شما چقدر به شما لطف داشته که نوع نگارش شما رو همردیف با نگارش زنانه دانسته! جداً واسه تشخیصی که داشته باید اسکاری چیزی بهش بدن که جنس کلمات رو اصلاً نمی شناسه
پنجم: کی گفته تو می تونی به جای هر دو جنس با همون کیفیت که اونا می بینن و درک می کنن و لمس می کنن تو هم می تونی ببینی و بنویسی و لمس کنی؟ تو می تونی درد ناشی از زایمان رو برام شرح بدی من هم تجربه نکردم دیدم اما فت و فراوون شنیدم و خوندم برای من شرح بده چطوریه؟ می خوام از نوع نوشته های تو درکش کنم دردشو بفهمم یا اینکه برام بنویس وقتی زیر شلاق مردت، سایه سرت کبود شدی و نخواستی همسایه باخبر بشه که کبودی زیر چشمت از چیه لبخند بزنی و دردتو تو خودتو حل کنی چه حسی داشتی؟
من هرگز نمی تونم حس یه پسر رو اونطور که اون حسش کرده بیان کنم هرگز نمی تونم من تو بیان حس زنانگی هم فقط دیدگاه خودمو دارم نه کل زنها رو، پس ادعائی نمی تونم داشته باشم که به جای زنهای دیگه هم من می بینم و می گم دردشون رو اون وقت یه آقا پسر چطور می تونه یه درد زنانه رو همون طور احساس کنه و در موردش قلم بزنه؟ شاید می خوای خودتو جای طرف مقابل بزاری و درکش کنی اما اون حس رو هرگز نداری، داری؟ اما خوشحالم که می خوای به جای همه ببینی و از دایره نگاه همه به قضیه نگاه کنی
موفق باشی هموطن یاشار
در شیر زن بودنت شکی نیست ولی منظورت از پهلوون پنبه من که نیستم ؟ :) اتفاقا دوست من میخواست ضایعم کنه که گفت سبک زنانه دارم :) تازشم من ادعا نکردم که به جای هر دو جنسیت میتونم با همون کیفیت مطلب بنویسم کردم ؟ من تازه حس پسرا رو نمیتونم برسونم چه برسه به جنس مخالف ولی من فقط سعی میکنم توی طرح مشکل مثله خیلی از خانومایی که میدونم دیدی و خوندی که فقط یکجانبه مشکلات زنان رو مطرح میکنن نباشم و مشکلات جامعه رو که میبینم طرح کنم در ضمن با این حرفی که زدم فکر کنم شرح درد زایمان منتفی شد هر چند که منم میتونم شایدبه اندازه تو که تجربه اش رو نداری واست بگم ولی مطمئنم که بازم کم میارم
خوب در ضمن یه گله گی کوچیک داشتم بازم که آخر اسم مارو خان چسبوندی ! تو که میدونی من معذبم از این کلمه
یاشار پسر گُل و ته تغاری بابا :) تو چرا فک می کنی بحث بچه ها دعواست؟ بیشتر شوخیه تا دعوا نترس پسر خوب اگر چه می دونم نمی ترسی اما اینقدر نگو دیدی یه دفعه دعوای اساسی افتادیم اون وقت تو باید بری به جای تور سفید چند متر پارچه ی سفید واسه ... بگیری واسه کشته شدگان دعوایی که تو آتیش بیار معرکه بودی هاااااااا :)
نمی دونم چرا شما آقایون از جنس نوشته ها نمی تونین چیزی دستگیرتون بشه که طرف خانومه یا آقاس؟ هان؟ هی آدم باید سجل رو کنه تا متوجه شین این نوع نگارش زنونه اس نه مردونه؟
حالا یه جایی هم کامنت یکی رو دیدم که واسه یه آقا پسری نوشته حسم می گه تو خانومی!!!! (نگم کیه بهتره :) ) خواستم بهش بگم که بابا طرف آقاس خانوم نیست گفتم بزار خودش متوجه شه این طوری مزه اش بیشتره که خودش کشف کنه
حالا یاشار تو هم ما رو لو نمی دادی بچه :)
اما انگار جداً این پست یاشار واسه دوستان سوء تعابیری رو بوجود آورد که بنده خدا مجبور شد ضمیمه ی اونو آپ کنه :) چرا اذیت می کنین بچه ی مردم رو آخه؟ پست به این واضحی همه یا خوش بین شدن یا بدبین خوشم میاد که کلی دارین یاشار رو نصیحت می کنین آخرش می ترسم به زور بفرستین سر سفره ی عقد :) که به امید خدا در پست بعدی رفته :)
اما انگار منتظر متوجه حکمت این مراسم و این سر و صداها که ؛ملت! ما عروسی داریم؛ رو نمی دونه یا اینکه نگاه زنانه به قضیه نداشته تا بدونه حکمتش چیه
اگر آقا پسری بعد از چند سال یهویی بچه بغل جائی ظاهر بشه همه کلی تبریک و تهنیت که به سلامتی به به شازده، بابا شده و خلاصه شاید گله ایی کوچولو که چرا دعوت نشدن و از این حرفا اما اگه بعد از چند سال یهویی دختری بچه بغل توی فک و فامیل و در و همسایه پیدا بشه فک می کنی چی بهش می گن؟ بدون هیچ سر و صدایی؟ آخه چرا؟ مگه چی شده؟ و کلی سوال و کلی فکرای خوب و مثبت :( واسه همینه که لااقل باید پیوند دو نفر با سر و صدا صورت بگیره تا جلوی حرفای بعداً گرفته بشه
تا حالا به قضیه این جوری نگاه کرده بودین یاشار و منتظر خان؟ حکمتش شاید همین باشه غیر از کامل کردن دین و امر مقدس و از این حرفا
انگار مجبورم تایید کنم که متاسفانه توی جامعه ما اینجوریه و حق با توئه راستش من به سبب پسر بودنم حس دقیقی از خانوما و شرایطشون ندارم و چیزایی هم که مینویسم چیزاییه که از دور دارم میبینم راستش راجع به تشخیص جنسیت نویسنده هم نمیخوام بی گدار به آب بزنم وگرنه یه چیزایی دستگیرم میشه ولی نمیخوام همینجوری یه چیزی بپرونم تازه شم اگه من لوت نداده باشم هر کی میاد پستاتو بخوونه طبق حرف خودت از نوشته هات میفهمه که خانومی مخصوصا اگه خانوم باشه که تیز ترن زودتر میفهمه در ضمن خدایی تو از نوع نوشته های من میتونستی بفهمی که من دخترم یا پسر ؟ من که خودمو هم جای خانوما میزارم و هم جای آقایون اصلا قابل تشخیص هست ؟ اصلا به قول یکی از دوستام نوع نگارش من زنونه اس (هر چند خودم حرفشو قبول ندارم )
ای بابا مثل اینکه خیلی حرفها قاطی پاتی شده تو هم !! من اصلا نخواستم بگم نظر اختصاصی شما این هست یا نیست ... اگر گفتم شما ... منظورم مخاطبیه که چنین تعبیری بکنه ... جدای از فرد خاص
فکر می کنم بهتره به بهترین شکل ممکن حرفهای هم رو معنی کنیم و خوش بین باشیم به هم ... می دونید که یعنی چه ؟
در مورد علامت سوال باید بگم گاهی یه سوال جوابش رو هم تو خودش داره و اگر این طور باشه یعنی معنی اش تا کید بیشتر روی اون جواب هم هست ... خب حق بدید که این جوری تعبیر بشه این سوال ... این یه اصله تو ادبیات ما ، غیر از اینه ؟
و در مورد نسبت دادن این حس به آقایون هم ... لازم می دونم معذرت بخوام ... چون فکر کردم شاید این یه حسه مردونه اس !!! نه اینکه بگم بده یا خوب ها ... این نظر شخصیه ولی خب حرف من کلیت نداشت ... از اون جهت :)
خدمت جناب پاپیروس هم ارادت داریم ... حالا فرقی نمی کنه آقا باشن یا خانم ...
پس چی شد این پست جدید ؟؟
نه اتفاقا خوبه پست جدید هم تو راهه در ضمن من که گفتم هر دوتون از دوستای خوب منید وقتی هردو خوبید که نمیشه با هم مشکلی داشته باشین میشه ؟
چرا این قدر منفی نگر!! مراسم بزرگ و تور سفید و مردها و زن های شاید آشنا و شاید غریبه و کل کشیدن زنانه برای این است که خوشحالیت را با دیگران تقصیم کنی و خطبه های سه گانه برای این است که زندگی مشترک را با کسی که دوستش داری از راه شرعی شروع کنی و هزار دنگ و فنگ دیگرش هم ای کاش نبود.... دوست داشتن یک حس است که باید پیش تر ها به وجود آمده باشد و اجازه هم سرش نمی شود...
میدونی لازم شد که پست بعدیمو حتما بزنم و تو هم لطف کنی و حتما بخوونیش منم باهات موافقم دوست داشتن یه حسه و خودجوش به وجود میاد
سلام اووووووووووو..ببخشید اقا یاشار..اخه تا حالا به گوشه وبلاگ کنار نسخه چاپ نگاه نکرده بودم.. بازم معذرت اره حق می دم بهت..منم بدم میاد کسی بدون اینکه نوشته هامو بخونه واسم نظر بده ولی مرسی که گفتی..چون فهمیدم هر وقت میای وبلاگم اول نوشته هامو می خونی بعد نظر می دی.. در مورد کامنت دیشب هم به خدا خوابم میومد وقت نکردم بخونمش.. درضمن اقا..من بی احترامی به شما نکردم..اگرم منظورتون از نخوندن وبلاگ و ندونستن خانم یا اقا بودنتون که فکر نکنم این بی احترامیه به هر حال بدم میاد موضوع رو الکی کش بدم مشکل از من..معذرت.. دوست داشتین منو لینک کنید..و دوست داشتی بگو لینکتون کنم.. ووووووو در مورد پست همه کل کشیدنا و تور سفید و هزار دنگ و فنگ معناهای دیگه هم داره..چون اونی که فکر می کنی الان اجازه می ده که دوسش بداره قبلا اجازه داده..
ببخش که خلاصه اش میکنم وقتی تو هنوز با خودت کنار نیومدی که وبلاگ منو دوست داری یا نه و میخوای مثله یه معامله لینک بده بستون کنی ترجیح میدم از خیر این معامله بگذرم
در ضمن شما نیازی نیست نگران باشید (اینو با لحن عصبانی نخونید ها ... دوستانه :)) همیشه بحث کردن و نظر مخالف داشتن معناش دعوا کردن و ناراحتی درس کردن نیست بخصوص اگر ادمها بدونن برای چی دارن در مورد چیزی بحث می کنند و هدف واقعا فهم بیشتر باشه شاید من اشتباه می کنم یا شاید شما شاید جناب پاپیروس که منم اهمیشه نظرات ایشون رو خوندم و استفاده کردم (جسارت نکردم ها فقط واقعیت همینه) خب مهم اینه که اخرش حداقل خود من بتونم دیدم رو درس کنم یا عمیق تر فکر کنم
اما درمورد این موضوع شما گفتید معنای این دالام دیمبو ها یعنی اجازه می دهم دوستم داشته باشی ... درسته ؟ خب من ایرادم به این جمله است منظور من هم از یه مراسم بزرگ یه جشن پر زرق و برق و باشکوه نبود که گفتم . من فکر میکنم نفس این کار بزرگ و مقدسه نمی دونم شاید برای اقایون این قشنگه که کسی رو دوست داشته باشن و هیچ کس هم ندونه ولی من که فکر میکنم بخشی از قشنکی اون به خاطر بروزش بین دیگرانه ما ادمهای اجتماعی هستیم بخش عمده ای از شخصیتمون و زندگی مون در رابطه با دیگران شکل می گیره بله من دوست دارم کسی رو که دوست دارم همه بشناسن و بهش افتخار کنم دوست داشتن چیز کمی نسیت که بخوایم پنهانش کنیم اون پیمان واقعا مقدسه برای به یادموندنی کردن اون هر کاری لازم باشه باید کرد جناب پاپیروس می گن گاهی شیرینی اش به اینه که کسی ندونه ولی اگر بخوای این علاقه و .. استمرار داشته باشه، برای همه عمر باشه، اصلا نمی شه پنهانش کرد و اصلا چرا باید کرد ؟
البته یه تفکیکی هم بکنم اینکه، اصلا کاری به اونهایی که قصدشون چیز دیگه ای و بیشتر خودنمایی دارن می کنن تو این مراسم ها ندارم ... اونها تازه منظورشون همین اجازه برای دوست داشتن هم نیست ... پس کلا بهتره کنار برن
حالا باز منتظرم حکمتشو از شما بشنوم جناب پاپیروس شما هم می گفتید حکمتش چیه بد نبود ... بالاخره شما از بیرون گود می تونید بهتر قضایا رو ببینید تا ما که ...
در پناه حق
منتظر عزیز نه من عصبانی هستم و نه اون دوستمون پاپیروس بحث هم همیشه واسم جالب بوده مخصوصا برای خود من وقتی که نظرات مخالف داشتم بهتر و بیشتر چسبیده و حال داده در مورد این پست گفتی که من گفتم که : معنای این دالام دیمبو ها یعنی اجازه می دهم دوستم داشته باشی ... عزیزم دقت کن که جمله من این نیست این برداشت خود توئه جمله من سوالی بود و علامت سوال آخرش داشت و منظورم اصلا اونی نبود که تو برداشت کردی و کاری به سنت ازدواج نداشته و ندارم بزرگی و کوچیکی مراسم هم واسم مهم نبود حرف و پیام یا سوال من چیز دیگه ای بود که .... یه چیزی واسه خود من از این پست مشخص شد و اون جنسیت تو دوست عزیزه که مدتها واسم سوال بود لازم به گفتنه که پاپیروس هم خانومه و وقتی میگه که مزه اش به پنهون بودنشه یه دیدگاه شخصیه و الزاما به علت خانوم بودنش نمیشه برداشتش رو به آقایون نسبت داد در ضمن تو که جوابارو میخونی میتونی جواب منو واسه این دوست هم ببینی و ببینی که من نظرم به آشکار یا مخفی بودن این حس تقریبا ممتنعه هیچوقتم نگفتم که این حس کوچیکه یا بی ارزشه میدونی توی پست قبل گفتم که من دوست دارم در موارد اجتماعی مطلب بنویسم و فکر میکنم از همه پستام معلوم باشه که من به مشکلات عریانی که مردم بهشون عادت کردن و به خاطر همین از نظرشون مخفیه بیشتر علاقه دارم پس باید به علامت سوال آخر خیلی دقت میکردی ولی .... به هر حال پست بعدی شاید بعضی مشکلات رو حل کنه
چه ربطی داره که همه ی خلق الله مطلع بشن که آدم یکی رو دوست داره؟ اتفاقاْ گاهی شیرینی قضیه به همینه که هیشکی نمی دونه آدم یکی رو دوست داره اما جداْ دوسش داره و با این مراسم بزرگی که تو گفتی داد و هوار هم نمی کشن که امروز من اینو دوست دارم اما فردا خدا داند! واسه خاطر این منتظر خان عزیز هم باید بگم که این همه دالام دامبو کردن واسه خاطر این نیست که ملت با خبر بشن که ما یکی رو دوست داریم حکمت این همه داد و هوار یه چیز دیگه اس جانم! حالا یاشار گرفته برات توضیح می ده حکمتشو :)
ببینین فکر نکنین که میام و میانجیگری تونو میکنم ها نه از این خبرا نیس پس لطفا مراعات همدیگه رو بکنین چون هر دوتون از دوستای خوب من هستین که نمیخوام بین تون اتفاقی بیفته
راستش باهات موافقم که مزه اش گاهی وقتا به مخفی بودنشه ولی همه بدونن هم بد نیست ها
نه معنی اش این نیست معنی اش اینه که همه بدونن که ما همو دوست داریم چرا می خواید به همه چی بد نگاه کنید!
دنگ و فنگش به کتار ولی این مراسم بزرگ واقعا بزرگه و مقدس هر چند بزرگی اش ربطی به باشکوه بودن اون نداره
این زیباست تور سفید حطبه های سه گانه و مهم تر یک پیمان به اندازه همه عمر و دعوت برای استمرار دوست داشتن نه اجازه برای ...
لازم شد یه پست اضطراری واسه توجیه این پست بزنم ولی فردا راستی خواستی بیا این پست اضطراری رو که شاید اصلا متولد نمیشد اگه این سوال تو نبود رو ببین فکر کنم بدت نیاد
واقعا یعنی که چی ؟
چرا بقیه فکر می کنن برای دوست داشتنشون هم باید ازشون اجازه بگیریم
!!!
اینقدر عصبانی نباش تایید کردم خوب
گله جایز نیست خب
گاهی لازمه آدم خان بگه گاهی نه
حالا ما دارمی کلی تمرین می کنیم گاهی خانشو حذف کنیم تو هی شاکی باش
:) اما جدی می گم گاهی لازمه بگم
بیشترشو نمی گم خان
خوبه؟
نکنه مشکلش سر نقطه اس؟
باید ج باشه نه خ
درسته؟ :)
ما کم تجربه ایم دیگه
چیکار می شه کرد :)
تو منت سر ما بزاری با خ نگی کلی سپاسگذارتیم با ج گفتن پیشکش
در ضمن این چیزا زوری نیست خوب حتما به اون حد نرسیدم که با ج بگی
خیلی ممنون که کلی از خان هاشو حذف میکنی وگرنه ببین چه خان و خان کشی بود اینجا اگه همه رو میگفتی
اول: خدائیش به جای من هم ۳۰۰ تا علامت سوال واسه این هوس مبهم می ذاشتی که این که نوشته یعنی چی اون وقت؟ جواب چی بود؟ پست تو یا کامنت یکی از بچه ها؟؟؟؟؟؟
دوم: چرا مجبوری تایید کنی؟ می تونی نفی کنی پسر خوب :)
سوم: بله که متوجه شدم پسری پس چی!
اگه پست اول و دوم و سوم و حتی دهم هم آدم رو لو نده بالاخره کامنتی، حرفی، حدیثی، جواب سوالی دستش رو، رو می کنه و بالاخره در پستای بعدی هم معلوم می شه که چی به چیه!
در ضمن خیالی نیست یاشار خان هویت ما رو لو بفرمائید ما از اینکه شیر زنی هستیم واهمه نداریم و هیچ وقت هم خودمان را جای هیچ پهلوان پنبه ایی جا نمی زنیم که ملت فک کنن ما آقا پسری هستیم با سبک نگارش زنانه :)
چهارم: در ضمن دوست شما چقدر به شما لطف داشته که نوع نگارش شما رو همردیف با نگارش زنانه دانسته!
جداً واسه تشخیصی که داشته باید اسکاری چیزی بهش بدن که جنس کلمات رو اصلاً نمی شناسه
پنجم: کی گفته تو می تونی به جای هر دو جنس با همون کیفیت که اونا می بینن و درک می کنن و لمس می کنن تو هم می تونی ببینی و بنویسی و لمس کنی؟
تو می تونی درد ناشی از زایمان رو برام شرح بدی
من هم تجربه نکردم
دیدم اما فت و فراوون
شنیدم و خوندم
برای من شرح بده چطوریه؟
می خوام از نوع نوشته های تو درکش کنم
دردشو بفهمم
یا اینکه برام بنویس وقتی زیر شلاق مردت، سایه سرت کبود شدی و نخواستی همسایه باخبر بشه که کبودی زیر چشمت از چیه لبخند بزنی و دردتو تو خودتو حل کنی چه حسی داشتی؟
من هرگز نمی تونم حس یه پسر رو اونطور که اون حسش کرده بیان کنم هرگز نمی تونم
من تو بیان حس زنانگی هم فقط دیدگاه خودمو دارم نه کل زنها رو، پس ادعائی نمی تونم داشته باشم که به جای زنهای دیگه هم من می بینم و می گم دردشون رو
اون وقت یه آقا پسر چطور می تونه یه درد زنانه رو همون طور احساس کنه و در موردش قلم بزنه؟
شاید می خوای خودتو جای طرف مقابل بزاری و درکش کنی اما اون حس رو هرگز نداری، داری؟
اما خوشحالم که می خوای به جای همه ببینی و از دایره نگاه همه به قضیه نگاه کنی
موفق باشی هموطن یاشار
در شیر زن بودنت شکی نیست ولی منظورت از پهلوون پنبه من که نیستم ؟ :)
اتفاقا دوست من میخواست ضایعم کنه که گفت سبک زنانه دارم :)
تازشم من ادعا نکردم که به جای هر دو جنسیت میتونم با همون کیفیت مطلب بنویسم کردم ؟ من تازه حس پسرا رو نمیتونم برسونم چه برسه به جنس مخالف ولی من فقط سعی میکنم توی طرح مشکل مثله خیلی از خانومایی که میدونم دیدی و خوندی که فقط یکجانبه مشکلات زنان رو مطرح میکنن نباشم و مشکلات جامعه رو که میبینم طرح کنم
در ضمن با این حرفی که زدم فکر کنم شرح درد زایمان منتفی شد هر چند که منم میتونم شایدبه اندازه تو که تجربه اش رو نداری واست بگم ولی مطمئنم که بازم کم میارم
خوب در ضمن یه گله گی کوچیک داشتم بازم که آخر اسم مارو خان چسبوندی ! تو که میدونی من معذبم از این کلمه
ممنون که میای و به دقت میخوونی
نه همیشه، خیلی وقتا هم از رو دوستیه
؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
یاشار پسر گُل و ته تغاری بابا :)
تو چرا فک می کنی بحث بچه ها دعواست؟
بیشتر شوخیه تا دعوا
نترس پسر خوب
اگر چه می دونم نمی ترسی اما اینقدر نگو دیدی یه دفعه دعوای اساسی افتادیم اون وقت تو باید بری به جای تور سفید چند متر پارچه ی سفید واسه ... بگیری واسه کشته شدگان دعوایی که تو آتیش بیار معرکه بودی هاااااااا :)
نمی دونم چرا شما آقایون از جنس نوشته ها نمی تونین چیزی دستگیرتون بشه که طرف خانومه یا آقاس؟ هان؟
هی آدم باید سجل رو کنه تا متوجه شین این نوع نگارش زنونه اس نه مردونه؟
حالا یه جایی هم کامنت یکی رو دیدم که واسه یه آقا پسری نوشته حسم می گه تو خانومی!!!! (نگم کیه بهتره :) )
خواستم بهش بگم که بابا طرف آقاس خانوم نیست گفتم بزار خودش متوجه شه این طوری مزه اش بیشتره که خودش کشف کنه
حالا یاشار تو هم ما رو لو نمی دادی بچه :)
اما انگار جداً این پست یاشار واسه دوستان سوء تعابیری رو بوجود آورد که بنده خدا مجبور شد ضمیمه ی اونو آپ کنه :)
چرا اذیت می کنین بچه ی مردم رو آخه؟
پست به این واضحی
همه یا خوش بین شدن یا بدبین
خوشم میاد که کلی دارین یاشار رو نصیحت می کنین آخرش می ترسم به زور بفرستین سر سفره ی عقد :)
که به امید خدا در پست بعدی رفته :)
اما انگار منتظر متوجه حکمت این مراسم و این سر و صداها که ؛ملت! ما عروسی داریم؛ رو نمی دونه
یا اینکه نگاه زنانه به قضیه نداشته تا بدونه حکمتش چیه
اگر آقا پسری بعد از چند سال یهویی بچه بغل جائی ظاهر بشه همه کلی تبریک و تهنیت که به سلامتی به به شازده، بابا شده و خلاصه شاید گله ایی کوچولو که چرا دعوت نشدن و از این حرفا
اما اگه بعد از چند سال یهویی دختری بچه بغل توی فک و فامیل و در و همسایه پیدا بشه فک می کنی چی بهش می گن؟
بدون هیچ سر و صدایی؟
آخه چرا؟
مگه چی شده؟
و کلی سوال و کلی فکرای خوب و مثبت :(
واسه همینه که لااقل باید پیوند دو نفر با سر و صدا صورت بگیره تا جلوی حرفای بعداً گرفته بشه
تا حالا به قضیه این جوری نگاه کرده بودین یاشار و منتظر خان؟
حکمتش شاید همین باشه
غیر از کامل کردن دین و امر مقدس و از این حرفا
انگار مجبورم تایید کنم که متاسفانه توی جامعه ما اینجوریه و حق با توئه راستش من به سبب پسر بودنم حس دقیقی از خانوما و شرایطشون ندارم و چیزایی هم که مینویسم چیزاییه که از دور دارم میبینم
راستش راجع به تشخیص جنسیت نویسنده هم نمیخوام بی گدار به آب بزنم وگرنه یه چیزایی دستگیرم میشه ولی نمیخوام همینجوری یه چیزی بپرونم
تازه شم اگه من لوت نداده باشم هر کی میاد پستاتو بخوونه طبق حرف خودت از نوشته هات میفهمه که خانومی مخصوصا اگه خانوم باشه که تیز ترن زودتر میفهمه
در ضمن خدایی تو از نوع نوشته های من میتونستی بفهمی که من دخترم یا پسر ؟ من که خودمو هم جای خانوما میزارم و هم جای آقایون اصلا قابل تشخیص هست ؟
اصلا به قول یکی از دوستام نوع نگارش من زنونه اس (هر چند خودم حرفشو قبول ندارم )
الله
سلام
ای بابا مثل اینکه خیلی حرفها قاطی پاتی شده تو هم !!
من اصلا نخواستم بگم نظر اختصاصی شما این هست یا نیست ... اگر گفتم شما ... منظورم مخاطبیه که چنین تعبیری بکنه ... جدای از فرد خاص
فکر می کنم بهتره به بهترین شکل ممکن حرفهای هم رو معنی کنیم و خوش بین باشیم به هم ... می دونید که یعنی چه ؟
در مورد علامت سوال باید بگم گاهی یه سوال جوابش رو هم تو خودش داره و اگر این طور باشه یعنی معنی اش تا کید بیشتر روی اون جواب هم هست ... خب حق بدید که این جوری تعبیر بشه این سوال ... این یه اصله تو ادبیات ما ، غیر از اینه ؟
و در مورد نسبت دادن این حس به آقایون هم ... لازم می دونم معذرت بخوام ... چون فکر کردم شاید این یه حسه مردونه اس !!! نه اینکه بگم بده یا خوب ها ... این نظر شخصیه ولی خب حرف من کلیت نداشت ... از اون جهت :)
خدمت جناب پاپیروس هم ارادت داریم ... حالا فرقی نمی کنه آقا باشن یا خانم ...
پس چی شد این پست جدید ؟؟
نه اتفاقا خوبه
پست جدید هم تو راهه
در ضمن من که گفتم هر دوتون از دوستای خوب منید وقتی هردو خوبید که نمیشه با هم مشکلی داشته باشین میشه ؟
خیلی خودخواهانه و مغرورانه اس ...
به طوری که حس کردم طرف مقابل کشک خالصه !
چی بگم
والله من بی تقصیرم
NA gamanam engar mardom ejaze midan ke hamo doost dashte bashin!!!
راستش شاید !!!
چرا این قدر منفی نگر!!
مراسم بزرگ و تور سفید و مردها و زن های شاید آشنا و شاید غریبه و کل کشیدن زنانه برای این است که خوشحالیت را با دیگران تقصیم کنی و خطبه های سه گانه برای این است که زندگی مشترک را با کسی که دوستش داری از راه شرعی شروع کنی و هزار دنگ و فنگ دیگرش هم ای کاش نبود....
دوست داشتن یک حس است که باید پیش تر ها به وجود آمده باشد و اجازه هم سرش نمی شود...
میدونی لازم شد که پست بعدیمو حتما بزنم و تو هم لطف کنی و حتما بخوونیش
منم باهات موافقم دوست داشتن یه حسه و خودجوش به وجود میاد
..................
و دیگر هیچ............
یه جایی خوندم : چقدر مسخره است ثبت عشق بر روی کاغذی بنام سند ازدواج.
با این حرف موافقم. ولی آیا واقعا عشق وجود داره؟!؟!
نمیدونم تو بگو
یه جایی خوندم:چقدر مسخره است ثبت عشق روی کاغذی بنام سند ازدواج.
با این حرف موافقم.
ولی آیا واقعا عشقه؟واقعا دوست داشتنه؟
منم نمیدونم
اها اها... باشه باشه... دارمت... ؛)...
خوبه که موضوع دستت اومد
سلام
اووووووووووو..ببخشید اقا یاشار..اخه تا حالا به گوشه وبلاگ کنار نسخه چاپ نگاه نکرده بودم..
بازم معذرت
اره حق می دم بهت..منم بدم میاد کسی بدون اینکه نوشته هامو بخونه واسم نظر بده
ولی مرسی که گفتی..چون فهمیدم هر وقت میای وبلاگم اول نوشته هامو می خونی بعد نظر می دی..
در مورد کامنت دیشب هم به خدا خوابم میومد وقت نکردم بخونمش..
درضمن اقا..من بی احترامی به شما نکردم..اگرم منظورتون از نخوندن وبلاگ و ندونستن خانم یا اقا بودنتون که فکر نکنم این بی احترامیه
به هر حال بدم میاد موضوع رو الکی کش بدم
مشکل از من..معذرت..
دوست داشتین منو لینک کنید..و دوست داشتی بگو لینکتون کنم..
ووووووو در مورد پست
همه کل کشیدنا و تور سفید و هزار دنگ و فنگ معناهای دیگه هم داره..چون اونی که فکر می کنی الان اجازه می ده که دوسش بداره قبلا اجازه داده..
ببخش که خلاصه اش میکنم
وقتی تو هنوز با خودت کنار نیومدی که وبلاگ منو دوست داری یا نه و میخوای مثله یه معامله لینک بده بستون کنی ترجیح میدم از خیر این معامله بگذرم
نترس کار به میانجی گری نمی کشه
ما ملتی هستیم که بلدیم حرف بزنیم و حرف مخالفی هم بشنویم!!!
تو این طور فک می کنی که ما همچین ملتی باشیم؟
نمیترسم فقط نمیخوام دوستامو از دست بدم حتی یکیشونو
بله
الله
سلام
من منتظر نوشته تون هستم
در ضمن شما نیازی نیست نگران باشید (اینو با لحن عصبانی نخونید ها ... دوستانه :))
همیشه بحث کردن و نظر مخالف داشتن معناش دعوا کردن و ناراحتی درس کردن نیست
بخصوص اگر ادمها بدونن برای چی دارن در مورد چیزی بحث می کنند و هدف واقعا فهم بیشتر باشه
شاید من اشتباه می کنم یا شاید شما شاید جناب پاپیروس که منم اهمیشه نظرات ایشون رو خوندم و استفاده کردم (جسارت نکردم ها فقط واقعیت همینه)
خب مهم اینه که اخرش حداقل خود من بتونم دیدم رو درس کنم یا عمیق تر فکر کنم
اما درمورد این موضوع
شما گفتید معنای این دالام دیمبو ها یعنی اجازه می دهم دوستم داشته باشی ... درسته ؟
خب من ایرادم به این جمله است
منظور من هم از یه مراسم بزرگ یه جشن پر زرق و برق و باشکوه نبود که گفتم . من فکر میکنم نفس این کار بزرگ و مقدسه
نمی دونم شاید برای اقایون این قشنگه که کسی رو دوست داشته باشن و هیچ کس هم ندونه
ولی من که فکر میکنم بخشی از قشنکی اون به خاطر بروزش بین دیگرانه
ما ادمهای اجتماعی هستیم بخش عمده ای از شخصیتمون و زندگی مون در رابطه با دیگران شکل می گیره
بله من دوست دارم کسی رو که دوست دارم همه بشناسن و بهش افتخار کنم
دوست داشتن چیز کمی نسیت که بخوایم پنهانش کنیم
اون پیمان واقعا مقدسه
برای به یادموندنی کردن اون هر کاری لازم باشه باید کرد
جناب پاپیروس می گن گاهی شیرینی اش به اینه که کسی ندونه
ولی اگر بخوای این علاقه و .. استمرار داشته باشه، برای همه عمر باشه، اصلا نمی شه پنهانش کرد و اصلا چرا باید کرد ؟
البته یه تفکیکی هم بکنم
اینکه، اصلا کاری به اونهایی که قصدشون چیز دیگه ای و بیشتر خودنمایی دارن می کنن تو این مراسم ها ندارم ... اونها تازه منظورشون همین اجازه برای دوست داشتن هم نیست ... پس کلا بهتره کنار برن
حالا باز منتظرم حکمتشو از شما بشنوم
جناب پاپیروس شما هم می گفتید حکمتش چیه بد نبود ... بالاخره شما از بیرون گود می تونید بهتر قضایا رو ببینید تا ما که ...
در پناه حق
منتظر عزیز نه من عصبانی هستم و نه اون دوستمون پاپیروس
بحث هم همیشه واسم جالب بوده مخصوصا برای خود من وقتی که نظرات مخالف داشتم بهتر و بیشتر چسبیده و حال داده
در مورد این پست گفتی که من گفتم که :
معنای این دالام دیمبو ها یعنی اجازه می دهم دوستم داشته باشی ...
عزیزم دقت کن که جمله من این نیست این برداشت خود توئه جمله من سوالی بود و علامت سوال آخرش داشت و منظورم اصلا اونی نبود که تو برداشت کردی و کاری به سنت ازدواج نداشته و ندارم بزرگی و کوچیکی مراسم هم واسم مهم نبود حرف و پیام یا سوال من چیز دیگه ای بود که ....
یه چیزی واسه خود من از این پست مشخص شد و اون جنسیت تو دوست عزیزه که مدتها واسم سوال بود
لازم به گفتنه که پاپیروس هم خانومه و وقتی میگه که مزه اش به پنهون بودنشه یه دیدگاه شخصیه و الزاما به علت خانوم بودنش نمیشه برداشتش رو به آقایون نسبت داد در ضمن تو که جوابارو میخونی میتونی جواب منو واسه این دوست هم ببینی و ببینی که من نظرم به آشکار یا مخفی بودن این حس تقریبا ممتنعه
هیچوقتم نگفتم که این حس کوچیکه یا بی ارزشه
میدونی توی پست قبل گفتم که من دوست دارم در موارد اجتماعی مطلب بنویسم و فکر میکنم از همه پستام معلوم باشه که من به مشکلات عریانی که مردم بهشون عادت کردن و به خاطر همین از نظرشون مخفیه بیشتر علاقه دارم پس باید به علامت سوال آخر خیلی دقت میکردی ولی ....
به هر حال پست بعدی شاید بعضی مشکلات رو حل کنه
آزار؟!
باور کن همین است !
چطور می شود کسی را که اجازه نمیدهدت دوستش بداری دوست داشت ؟ حتی فارغ از یک دنگ و فنگ...
ن م ی ش و د.
خوب حرف من هم تقریبا همین است
=)))))... سعی می کنم، اگه بذارن...
باشه، شما دوست داری کدوم کشور بری؟
من دوست دارم کانادا یا سوئد یا استرالیا و یا هر کشوری که آسمونش همین رنگی نباشه
چه ربطی داره که همه ی خلق الله مطلع بشن که آدم یکی رو دوست داره؟
اتفاقاْ گاهی شیرینی قضیه به همینه که هیشکی نمی دونه آدم یکی رو دوست داره
اما جداْ دوسش داره و با این مراسم بزرگی که تو گفتی داد و هوار هم نمی کشن که امروز من اینو دوست دارم اما فردا خدا داند!
واسه خاطر این منتظر خان عزیز هم باید بگم که این همه دالام دامبو کردن واسه خاطر این نیست که ملت با خبر بشن که ما یکی رو دوست داریم حکمت این همه داد و هوار یه چیز دیگه اس جانم!
حالا یاشار گرفته برات توضیح می ده حکمتشو :)
ببینین فکر نکنین که میام و میانجیگری تونو میکنم ها
نه از این خبرا نیس
پس لطفا مراعات همدیگه رو بکنین چون هر دوتون از دوستای خوب من هستین که نمیخوام بین تون اتفاقی بیفته
راستش باهات موافقم که مزه اش گاهی وقتا به مخفی بودنشه ولی همه بدونن هم بد نیست ها
الله
سلام دوباره
نه معنی اش این نیست
معنی اش اینه که همه بدونن که ما همو دوست داریم
چرا می خواید به همه چی بد نگاه کنید!
دنگ و فنگش به کتار
ولی این مراسم بزرگ واقعا بزرگه و مقدس
هر چند بزرگی اش ربطی به باشکوه بودن اون نداره
این زیباست
تور سفید
حطبه های سه گانه
و مهم تر
یک پیمان
به اندازه همه عمر
و دعوت برای استمرار دوست داشتن
نه اجازه برای ...
لازم شد یه پست اضطراری واسه توجیه این پست بزنم ولی فردا
راستی خواستی بیا این پست اضطراری رو که شاید اصلا متولد نمیشد اگه این سوال تو نبود رو ببین فکر کنم بدت نیاد
از کجا معلوم؟؟؟؟؟؟؟
نمیدونم ؟
هر چی دوست داری
مراسم بزرگ
تور سفید
مردها و زنهای غریبه
کل کشیدن زنانه
خطبه های سه گانه
و هزار دنگ و فنگ دیگر
یعنی که چه ؟
یعنی اجازه میدهم که دوستم بداری ؟
شاید هم نه؟
به قول فروغ
زنان در دل آری و نه به لب دارند
و گاهی برعکس
در دل نه و آری به لب دارند
باز تو از این سوالای فلسفی پرسیدی
میگی چیکار کنم ؟