اکنون که اینگونه سکوت می کنم
بی گاه و بی تدبیر
آیا درختی را شبیه تر نیستم
که هیزم شکنش
در زیر سایه ، تبر تیز می کند
و قصد جانم دارد؟
مرا اما،
نه سکوت است
که زبانی به گفتن هر آنچه از سینه می گذردم نیست!
***
و اسماعیل
تنها می تواند آرزو کند
مگر خدایش فرجی تواند کرد
پ.ن: گویا این عید میخواد یه جوری میخواد واسه من تلخ شروع بشه توی همین چند روزه چند تا از دوستان دنیای مجازیم رسما در وبلاگشون رو بستن یا میخوان ببندن
سلام به یاشار عزیز
این شعر و چند بار خوندم . یه حسی داره نمی دونم چرا نمیتونم حسمو بیان کنم .
راستی شعر پست پایینو من فرستادم .فکر کنم اسمم یادم رفت
ممنون شمیم جان
همینکه میای و سر میزنی کلی زیر دین میبری منو
سلام
خوبی؟
شعر قشنگی نوشته بودی
خوشم اومد
وبت ساده و قشنگه
یه سری به من بزن
دوست دارم نظرتو بدونم...
ممنون لطف داری عزیزم
درود یاشار حان....ممنون از نقد قشنگت ....ولی پاسخس دارم در مورد نوشته ی خودم ....نوشتم: وقتی رفتی شب شد ( یعنی روز بود ولی حون تو رفتی روز من به شب تبدیل شد ) و در مقابل این نوشته ۱۰۰ ٪ منظورم اذان ظهر بود .با یه کمی توحه شاید متوحه منظورم بشی .
بازم ممنون.
راستی گفتی عیدت میخواد تلخ شروع بشه ، ( از واقعیت به دوره ! ) و هم از محالات است که عید شخصی مثله یاشار با بسته شدنه حند تا وبلاگ هرحند دوست و یار نزدیک ، تلخ بشه .
پیشاپیش مبارکت باشه عیده نوروزت و باز هم ممنون از نظرت عزیزم .
تو که اومدی صاف زدی تو برجکمون بعد میگی بعیده عیده من تلخ بشه راستش من که گفته بودم که شاید نگاه شاعرانه همه حرفای منو رد کنه تو دقت نکردی ولی به هر حال ممنونم که نظرات رو به طور کامل میخونی و بهشون و به کسایی که اونا رو نوشتن اهمیت میدی
عید خودت هم مبارک هر چند من تا عید چند باری میام دیدنت
سلام....کی میخواد ببنده؟ به نظرم یه کاری بکن....از تمام وبلاگ اش یه بک آپ بگیر...بعد از چند وقت که پشیمون برگشت بهش بفروش!!
نه خوب بلدی از آب کره بگیری خوشم اومد
چرا عید امسال واسه هیچکی خوش ایدند نیست!!!!!!
من که هیچ ذوق و شوقی ندارم !!
یه سوال..شما خانومی یا اقا؟؟
اخه تا حالا وقت نکردم ارشیوت رو بخونم.
ولی به هر حال خوش حالم از اشنایی باهاتون.
تبادل لینک؟؟؟ موافقین؟؟
اگه همه پستارو نخوندی لااقل میتونستی بری پروفایلمو بخوونی
هر وقت فهمیدی من خانومم یا آقا باهات تبادل لینک هم میکنم
بعضی وقتا هم آدم خودش تبر طرف رو تیز تر میکنه که زودتر تموم شه.
اینم نظریه
"سکوت بلند ترین فریاد من است".
امیدوارم شما کاری که دوستاتون باهاتون کردن رو با ما نکنید.
نمی خوای که تنهام بزاری؟؟؟؟
نه عزیزم من از این جسارتا ندارم
سلام.
آقا شرمنده من تا حالا وقت نکرده بودم که بابت این وب لاگت بهت تبریک بگم. البته به وب لاگت سر میزدم. خوب به هر حال
باید بهت تبریک گفت چرا که موفقیتت ارتباط در جهان واقع را به خوبی به جهان منتزع منتقل کنی.
با ارزوی موفقیت بیشتر
رضا
سلام به دوست و استاد عزیزم آقا رضا
میدونم که قبلاهم منو زیر دین خودتون بردین و با اومدنتون منو سرفراز کردین و خوشحالم از اینکه این بار منت رو تکمیل کرده و کامنتی هم واسم گذاشتین
استاد عزیز از تبریک و تشویقتون و همینطور از کمک هاتون واسه به اینجا رسیدن این وبلاگ ممنونم امیدوارم روزی بشه که بتونم جبران کنم
هر چند که چشمم آب نمیخوره که اون روز برسه چون انقدر شرمندت هستم که حد نداره
ممنون سر زدی
موفق باشی
یا حق
سلام یاشار جان
از لطف شما ممنونم
گاهی وقتا باید از یه چیزایی دل کند. من از این شور زندگی می رم ولی در حال راه اندازی شور زندگی جدیدی هستم که به محض راه اندازی حتما به شما و سایر دوستای خوبم اطلاع خواهم داد
شاد باشید
شیرین عزیز
خوشحالم که از حالا به فکر برگشتنی طوفانی و متفاوت هستی
منم برات آرزوی موفقیت دارم و دلم میخواد که وقتی برمیگردی یکی از افرادی باشم که میام و اولین کامنت رو برات میزارم
موفق باشی
.....
آخر دنیا بود
ثانیه ای مانده بود تا اخرین آن از بودن
و سکوت من هنوز کلامی نداشت و صدایی نیز
آن لحظه رسید
هنگام کندن از هیچ و همه چیز
و آنچه به ماندن دل بسته بود
صدا بود و میل به شکستن سکوت
آن دم نیز گذشت
وجودی موجود نبود
و آنچه حریص زیستن می نمود
حرف بود و آواز بود و هر آنچه می شکافت سینه خاموش هزار ساله را
یه سوال ؟؟!!
کدوم وری باید به نوشته های شما نگاه کرد ؟
سیاسی ! اجتماعی ! ادبی ! هنری ! هیچ کدوم حرف دل ! یا چی ؟؟ یا اصلا برداشت آزاده ؟
آخه این اواخر بخصوص این نوشته های دو خطی رو می شه هزار جور معنی اش کرد ... هرچند من ساده ترین و قشنگ ترینش برای خودم رو ترجیح می دم ... ولی دوست داشتم بدونم شما وقتی می نویسید چه جوری داری فکر می کنید ....
راستش منتظر عزیز
تصمیم دارم جواب سوالت رو که خیلی هم سوال جالب و بزرگی است به صورت یه پست جواب بدم اگه عجله ای نداشته باشی حتما جوابم رو خواهی خووند
از لطفت ممنون
الله
سلام
Maybe we're all different
But we're still the same
We all got the blood of Eden running through our veins
I know sometimes it's hard for you to see
You're caught between just who you are and who you want to be
If you feel alone and lost and need a friend
Remember every new beginning is some beginning's end
Welcome to wherever you are
This is your life; you made it this far
Welcome, you got to believe
That right here, right now you're exactly where you're supposed to be
Welcome to wherever you are
When everybody's in and you're left out
And you feel you're drowning in the shadow of a doubt
Everyone's a miracle in their own way
Just listen to yourself, not what other people say
When it seems you're lost, alone and feelin' down
Remember, everybody's different; just take a look around
Welcome to wherever you are
This is your life; you made it this far
Welcome, you got to believe
Right here, right now you're exactly where you're supposed to be
Be who you want to be, be who you are
Everyone's a hero, everyone's a star
When you want to give up and your heart's about to break
Remember that you're perfect; God makes no mistakes
Welcome to wherever you are
This is your life, you made it this far
Welcome, you got to believe
Right here, right now you're exactly where you're supposed to be
Welcome to wherever you are
This is your life, you made it this far
(I say welcome) Welcome to wherever you are
If you feel alone and lost and need a friend
Remember every new beginning is some beginning's end
مهم اینه که دوستان به یادمون باشن
همیشه تنها حضور داشتن نیست که مهمه
موفق باشید
در پناه حق
چرا مردم فکر میکنن که من باید انگلیسیم انقدر خوب باشه که بتونم اینارو متوجه بشم
بابا من یه آدم معمولی ام که تا حالا وقت نکردم که واسه یاد گرفتن زبان وقت بزارم اینارم به سختی حالی میشم و گاهی هم حالی نشدم ولی به هر حال ممنون ازت
راهنمایی های خوبی توش بود که استفاده خواهم کرد
عالی بود
هر قدر به دورتر ها نگاه میکنم میبینم ما آدم ها همیشه، تو هر موقعیتی که بودیم، کم و بیش مثل همون درختیم...
یعنی واقعا کی تونستیم بدون هیچ جبری کاری رو تا ته جلو ببریم؟
کی تونستیم واقعا جلوی یه تصمیم گرفته شده رو بگیریم؟
بهنام جان کودوم درخت ؟
ولی خوب باهات موافقم که اینقدر پارامترهای مختلفی توی روابط و زندگی دخیلن که آدم گاهی نمیتونه پیش بینی کنه که چی پیش میاد
سلامم یاشار جون:
خوبی عزیزم؟؟؟
نه بابا این طور نگو ؛این خود آدما هستند که با عملشون باعث میشن که روز یا سالشون خراب بشه...به هر صورت هر کس گرفتاری خودشو داره دیگه..ولی تعطیل کردن وبلاگ به نظر من معنایی نداره....
نوشته ی قشنگی بود...
یاشار جان آپممم فداتشم...بدو بیا بدو بدو...
امیدوارم که ساله خوبی داشته باشی..بدبین نباش...
قربونت
فعلا...
باز گلی به گوشه جمال شهرزاد عزیز
شما چند نفر هم اگه نبودین که بهم روحیه بدین منم باید میرفتم و دیگه هم برنمیگشتم
تو هم خوش باشی و سالتم سبز و سراسر بهاری باشه
یاشار جان گاهی کوچ و سفر لازمه و جر لاینفک زندگی
نمی شه کاریش کرد
اما اگه دلبستگی باشه هر پرستوی مهاجری یه روزی بر می گردد و بهاره که صداش می زنه
بهار دلگرمیه
بهار دوستیه
بهار صمیمیته
بهار سبزی روابط آدماس
پرستوها بهار به امید دلبستگیهایی که داشتن بر می گردن و پائیز ناچارن برن سفر
اما دلشون با بهاره
پرستوها بر می گردن
همه ی دوستان نتیت به یه سفر نیاز دارن
می رن و اگه دلشون با بهار باشه (بهار دوستیشون)حتماْ بر می گردن
حتی اگه دوستان نتی توی دنیای مجازی باشه که هرگز اونا رو هم ندیده باشن
موفق باشی
و نگران رفتن نباش
به اومدن و برگشت امیدوار باش همیشه
اگر هم یکی خواست بره و دیگه هم برنگشت دلش با این بهار نبوده که رفته
و باید حتماْ می رفت ...
واسه رفتنها غصه نخوریم
انسان با سفره که می تونه لااقل خودشو پیدا کنه
حالا سفر کوتاه یکی دو روزه باشه یا سفر طولانی واسه چندین سال باشه
بستن در وبلاگی یه سفر باشه یا کندن دل از این دیار
فرقی نداره
موفق باشی
هر کس در خانه آرام است
من از این سرزمین راه به جایی ندارم
مسعود کیمیایی
امیدوارم پرستوی بهار این سرزمین هم آرامشش رو توی خونه ای که روی درخت تنهای این سرزمین قرار داره پیدا کنه
سلام
یاشار جون خیالت راحت من هنوز هستم !
ببین من خیلی ناراحت میشم یکی از دوستام این کار رو بکنه ...در نتیجه خودمم انجامش نمیدم ....تو هم سعی کن همیشه باشی.....
میگم خوبه که لااقل چندتایی مثله تو هنوز هستن وگرنه منم باید درش رو می بستم و می رفتم پی کارم اینجا بدون شماها که صفایی نداره
سلام
حست رو کاملا درک می کنم .... وقتی یکی از دوستای وبلاگیم خداحافظی می کنه آنچنان غصه ای به دلم میشینه که انگار یکی از نزدیکام داره یه سفر طولانی می ره ....
ممنون که درکم میکنی
شما که میشینی پای کامپیوتر حتما یه کار مفیدی انجام میدی
ولی من علافم.
هر ارتباطی خوبی میتونه یه کار مفید تلقی بشه
از الان نفوس بد نزن
ایشالا عید خوبی داشته باشی
دوستان مجازی هم بر می گردن
این خط ------------ و اینم نشون ¤
چشم بانو
حالا نمیشه بدون خط و نشون برگردن
ای بابا ...
این که دل تنگی نداره...تو دوستای دنیای مجازیت دارن میرن
من دوستای دنیای واقعیم همه رفتن...
اگه منم تو عید نیستم فقط واسه خاطر کارِ .... زندگی خرج داره...
شما خودشو ناراحت نکن
تو که دستت توکاره دست مارم بگیر
ممنون سعی میکنم ناراحت نباشم
حق با شماست ... آدم دوستان مجازیشو که از دست می ده حس ناخوشایند و تلخی بهش دست می ده ... احساس می کنه یک چیزی گم کرده و ... اما خوب می شه دوستان مجازی جایگزینی رو پیدا کرد ... تنها راه شاید همین باشه ...
با دید منفی به پیشواز بهار نرید اونوقت خدای نکرده واقعا براتون تلخی پیش می آد ...
ممنونم از حضور سبز و نظرات مفیدتون در بلاگم ...
آدمیزاد یه موجود اجتماعیه و همینه که از تنهایی بیزاره و دوست داره توی جمع باشه راستش منم دوستان مجازی خوبی مثله خود شماها دارم ولی دوست ندارم به اونایی که عادت کردم و شناختمشون از دستشون بدم
ممنون گلم
آقا کی میخواددره وبلاگشا ببنده آدرسشا بده من خودم شخصا برم باباشا درآرم اسن میخوای بریم دره وبلاگاشونا بشکنیم دیگه نتونن ببندنش هان؟؟خوبه؟؟
حالابخند آفرین پسرگل دیگه از این پانویسا ننویسیا .
ول کن بابا
حالا ما یه چیزی گفتیم میخوای در وبلاگشو بشکنی که چی ؟
خوب دوست ندارن بمونن دارن میرن میشه کاری کرد؟
سلام. خوبی؟ من اتفاقی دیدم وبلاگتو. خوب و قشنگه . چرا دوستات در وبلاگاشونو بستن؟
لطف داری گلم
سکوت معنا دار ترین حرف است
مرسی