اصلا آهنگ گذاشتن تو وبلاگ اشتباست. آهنگ بدی نیست، ولی مثلا تا اینکه وبلاگ رو باز کنی پخش بشه و با آهنگی که از مدیا پلیر پخش می شه مخلوط بشه، اون وقت اعصاب خوردی می شه! هی آدم باید بره استوپش کنه. و چندین دلیل دیگه!
حالا نمیشه ندید بگیری راستش بهش عادت کردم و دلم نمیاد پاکش کنم راستی اومده بودم به وبلاگت ولی کامنت دونیت واسه من باز نشد واسه همین کامنتمو همینجا واست میزارم تا بدونی گویا پیش تو بدقول شدم ولی میدونی آدرس وبلاگت رو از برم میدونی دم عیدی یه کم سرم شلوغه و گرفتارم ولی میام و پستات رو میخوونم نه به خاطر اینکه موافقم ها نه ! البته خدارو چه دیدی شاید بعد از خوندنش هم موافق نظراتت شدم ولی حالاکه نخووندم فقط من باب این که نقطه نظرت با بقیه کلی فرق داره و همینجوری به زور معده هم حرف نزدی و مستندات داری بهت علاقمند شدم ولی حیف که دم عیدی با هم آشنا شدیم که من خیلی گرفتارم امیدوارم بد قولی منو ببخشی همیشه اینطوری نیستم
سلام. دیدهام...زیاد خودت را به زحمت نینداز...من میخواهم با پای برهنه نرمی شنها را احساس کنم. باور کن همه مون اینطوری هستیم...حرف تو گوشمون نمیره که. ولی تو خودتو زیاد ناراحت نکن...
چرا ؟ چرا همه مون اینطوری هستیم ؟ ما که اینطور نبودیم کی مارو اینطور کرد ؟
... راستی این عنوان به نوشته اتون نمی اد یعنی من فکر میکنم این ماهی ساده لوح نیست و تازه گفتید که گربه ای هم وجو نداشته که ....
میدونی اصلش اینه که داره طرف رو به دیوار تشبیه میکنه و میگه که حتی گربه ای هم نیست که حتی واسه منافع شخصی توجهی به ماهی بکنه حالا بماند که اسمش میاد یا نه ولی از دقت نظرت ممنونم
ولی خوندن جمله ی اولت منو یاد خبری انداخت که چند وقت پیش از اخبار پخش شد. توی یه رستوران تو یکی از کشور های آسیایی ماهی رو زنده زنده می پختن و سرو می کردن که باعث اعتراض شد. چقدر حس بدی داشتم بعد از شنیدنش!
حالا اون حس بد احیا شده...
ببخش که حس بدی رو یادت انداختم ولی اینم یه حس شاعرانه بود مثلا
چقدر سخته که آدم گیر یه آدم زبون نفهم(دور از جون شما)بیفته و هر چی تقلا کنه اون بی تفتوت باشه... ممنون که سر زدی شما هم اگه دوست داشتی هر وقت آپ کردی خبرم کن...
آخه می دونستی حافظه ی اونا کوتاهه اگه نبود که تو اون تنگ کوچیک هر چی ماهی قرمز دم عید بود دق کرده بودن از کوچیکی دنیایی که توش زندگی می کنن ...
وای اگه حافظه ی ما آدمها هم مثل همون حافظه ی ماهیهای قرمز دم عید بود چی می شد؟
همیشه شاد و خوشحال بودیم و بی غم و غصه و همش هم بوسه نثار آدمای دور و ورمون می کردیم مثل همون ماهیها که بی هیچ ژاسخی فقط بوسه باران می کنند دنیای کوچیک تنگ بلوریشون رو ...
اگه می شد ماهی قرمز تنگ بلوری دم عید شد چی می شد؟! ....
من از نظر سرعت لود شدن گفتم، هر جور راحتی عزیز (;
در مورد وبلاگم: دم عیده حق داری، اگه خواستی مطالب رو بخونی از قسمت برچسب ها "نقد مذهب" رو انتخاب کن. ( تا حالا بیشتر تمرکز وبلاگم روی نقد مذهب بوده. )
چشم
میام و سعی میکنم همه رو بخوونم ولی از اونی که خودت گفتی شروع میکنم
دقیقا همینه
اتفاقی که داره برای من می افته
این همه علامت سوال واسه ی چیست؟!
اصلا آهنگ گذاشتن تو وبلاگ اشتباست.
آهنگ بدی نیست، ولی مثلا تا اینکه وبلاگ رو باز کنی پخش بشه و با آهنگی که از مدیا پلیر پخش می شه مخلوط بشه، اون وقت اعصاب خوردی می شه! هی آدم باید بره استوپش کنه.
و چندین دلیل دیگه!
حالا نمیشه ندید بگیری
راستش بهش عادت کردم و دلم نمیاد پاکش کنم
راستی اومده بودم به وبلاگت ولی کامنت دونیت واسه من باز نشد واسه همین کامنتمو همینجا واست میزارم تا بدونی
گویا پیش تو بدقول شدم ولی میدونی آدرس وبلاگت رو از برم میدونی دم عیدی یه کم سرم شلوغه و گرفتارم ولی میام و پستات رو میخوونم نه به خاطر اینکه موافقم ها نه ! البته خدارو چه دیدی شاید بعد از خوندنش هم موافق نظراتت شدم ولی حالاکه نخووندم فقط من باب این که نقطه نظرت با بقیه کلی فرق داره و همینجوری به زور معده هم حرف نزدی و مستندات داری بهت علاقمند شدم ولی حیف که دم عیدی با هم آشنا شدیم که من خیلی گرفتارم امیدوارم بد قولی منو ببخشی همیشه اینطوری نیستم
چقدر نوشته هات به دل می شینه
انگار از دل من میاد بعضی وقتا:)
لطف داری گلم
HEset ashena ast
خوشحالم
میدونی که دل به دل...
با آهنگ گذاشتن تو وبلاگ مخالفم، رو اعصابم راه می ره!
هی باید برم روش قطعش کنم! سرعت لود کردن وبلاگ رو می یاره پایین.
از آهنگم خوشت نیومد ؟
من که از بین بد و بدتر از اون محلی که این خدمات رو میداد همینو پیدا کردم که میشه باهاش ساخت
salam duste khubam besiar ziba bud. kam lotf shodi va dige be man sari nemizani
شاد باشید
میام گلم
این روزا دور و بر ما پر است از این آدمهای اینطوری...
----------------------------------------
من آپ کردم
مرسی از نظرتون
میام گلم
سلام.
دیدهام...زیاد خودت را به زحمت نینداز...من میخواهم با پای برهنه نرمی شنها را احساس کنم.
باور کن همه مون اینطوری هستیم...حرف تو گوشمون نمیره که.
ولی تو خودتو زیاد ناراحت نکن...
چرا ؟
چرا همه مون اینطوری هستیم ؟
ما که اینطور نبودیم کی مارو اینطور کرد ؟
الله
...
راستی این عنوان به نوشته اتون نمی اد
یعنی من فکر میکنم این ماهی ساده لوح نیست
و تازه گفتید که گربه ای هم وجو نداشته که ....
میدونی اصلش اینه که داره طرف رو به دیوار تشبیه میکنه و میگه که حتی گربه ای هم نیست که حتی واسه منافع شخصی توجهی به ماهی بکنه
حالا بماند که اسمش میاد یا نه
ولی از دقت نظرت ممنونم
چه تشبیه رسا و در عین حال بدی...
ولی خوندن جمله ی اولت منو یاد خبری انداخت که چند وقت پیش از اخبار پخش شد. توی یه رستوران تو یکی از کشور های آسیایی ماهی رو زنده زنده می پختن و سرو می کردن که باعث اعتراض شد. چقدر حس بدی داشتم بعد از شنیدنش!
حالا اون حس بد احیا شده...
ببخش که حس بدی رو یادت انداختم ولی اینم یه حس شاعرانه بود مثلا
انگار همه خودشون رو زدن به یه راه دیگه ...
نمیدونم شاید
سلام
زیبا بود با اینکه ساده نوشته بودید......از قهر در امدیم
با شعر سیب به روز شدم
منتظر حضور سیز شما هستم
موفق باشید.....شوریده
مرسی
میام
چقدر سخته که آدم گیر یه آدم زبون نفهم(دور از جون شما)بیفته و هر چی تقلا کنه اون بی تفتوت باشه...
ممنون که سر زدی شما هم اگه دوست داشتی هر وقت آپ کردی خبرم کن...
آره بد جور سخته
تازه من تقریبا هر روز آپ میکنم
اییییییییی که گفتی یعنی چه؟
یعنی همین دیگه
تازه شاید اصلا ارزشش رو هم نداشته باشه
شاید !!!!!!!!
الله
سلام
...
دلت نسوخت وقتی دیدی خارها را من ناز میکنم
آخه نبودی که بگم هیچ کس و دیگه ندارم
...
خدا نکنه که تنها باشی
اگه تو از تنهایی گلایه کنی اونوقت من چیکار کنم ؟
خوش به حال ماهیای قرمز دم عید یاشار
آخه می دونستی حافظه ی اونا کوتاهه
اگه نبود که تو اون تنگ کوچیک هر چی ماهی قرمز دم عید بود دق کرده بودن از کوچیکی دنیایی که توش زندگی می کنن ...
وای اگه حافظه ی ما آدمها هم مثل همون حافظه ی ماهیهای قرمز دم عید بود چی می شد؟
همیشه شاد و خوشحال بودیم و بی غم و غصه
و همش هم بوسه نثار آدمای دور و ورمون می کردیم مثل همون ماهیها که بی هیچ ژاسخی فقط بوسه باران می کنند دنیای کوچیک تنگ بلوریشون رو ...
اگه می شد ماهی قرمز تنگ بلوری دم عید شد چی می شد؟! ....
کاش حافظه منم کوتاه بود خودت میدونی که چی میگم ؟
«ماماهی های اوزون برون محکوم به ماهی تابه ی واقعیتیم!»
؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
... و فکر کن که چه تنهاست اگر که ماهی کوچک اسیر ابی دریای بیکران باشد